هر کسی که تو کار بازاریابی باشه باید بدونه "قیف بازاریابی" چیه و چطور میتونه بهت کمک کنه تا فروش بیشتری داشته باشی.
تو این مقاله قراره همه مراحل قیف بازاریابی رو با هم مرور کنیم؛ از بالا تا پایین. همچنین قراره کلی نکته کاربردی یاد بگیری که چطور میتونی این قیف رو بهینهتر کنی و بهتر ازش استفاده کنی.
قیف بازاریابی یا Marketing funnel یه مدل ساده شده از مسیریه که مشتریا طی میکنن. این مسیر شامل مراحلیه که یه نفر بعد از آشنا شدن با یه برند، محصول یا خدمات، ازش عبور میکنه تا به خرید برسه و در نهایت تبدیل به یه مشتری وفادار و هوادار برند بشه.
درسته که سفر مشتریا متفاوته و ممکنه پیچیدگیهای زیادی داشته باشه، اما قیف بازاریابی این روند رو ساده میکنه تا تو بتونی بر اساسش استراتژیهای بازاریابیت رو بچینی.

این قیف بهت کمک میکنه که:
البته طبیعیه که یه سری از افراد تو هر مرحله از قیف، از خرید منصرف بشن. اما نگران نباش؛ اونی که واقعاً به محصولت نیاز داره و بهش علاقه داره، تا آخر مسیر باهات میمونه.
یادت باشه که قیف بازاریابی رو ممکنه با اسمهای دیگه مثل "قیف فروش" (Purchase funnel)، "قیف خرید" (Buyer funnel) یا "قیف تبدیل" (Conversion funnel) هم بشنوی.
استفاده از قیف بازاریابی بهت کمک میکنه استراتژیهای مؤثرتری بسازی و بفهمی که مخاطبات دقیقاً تو چه مرحله ای از تصمیم گیری برای خرید هستن. با این کار میتونی پیام مناسب رو در زمان درست بهشون برسونی.
فرض کن بیشتر مخاطبهای تو بعد از آشنا شدن با محصولت، تو مرحله "بررسی" (Consideration stage) از خرید منصرف میشن. اینجاست که باید پیام هات رو تغییر بدی و مزایای محصولت رو بهتر و واضحتر نشون بدی تا اونا رو متقاعد کنی که چرا باید از تو خرید کنن، نه از رقبای دیگه.
با پیدا کردن جایی که مخاطبا توی قیف بازاریابی از دست میرن یا اونایی که تا آخر مسیر باهات همراه میشن، میتونی دادهها رو تحلیل کنی و استراتژیت رو بهتر کنی تا نیاز مشتریها رو بهتر برآورده کنی.
مراحل قیف بازاریابی تو هر صنعت و برای هر مخاطبی ممکنه یه کم فرق کنه، چون هر کسب وکاری بر اساس نیازهای مخاطب خودش این قیف رو طراحی میکنه.
قیف بازاریابی در سادهترین حالتش سه مرحله داره:

بذار یه مثال بزنم تا بهتر متوجه بشی. فرض کن داری تو یه کنسرت، محصولات مربوط به یه گروه موسیقی رو میفروشی. اونجا سه دسته کلی آدم هستن:
یکی از مدلهای رایج در بازاریابی مدل AIDA هست که شامل این مراحله: آگاهی، علاقه، میل و اقدام.

حالا اینا چی هستن؟
اگه بخوای قیف بازاریابی رو دقیقتر و جزئیتر از مدل AIDA بررسی کنی، میتونی سفر مشتری رو به مراحل بیشتری تقسیم کنی.

حالا هر کدوم از این مراحل چی هستن؟
هر مرحله از قیف بازاریابی نیازمند استراتژیهای خاص خودشه، چون مشتریان در هر مرحله به نیازها و اهداف متفاوتی فکر میکنن. حالا بیایید به صورت دقیقتر ببینیم که چه تاکتیک هایی توی هر مرحله از قیف بازاریابی میتونن کمک کنن تا مشتری رو به سمت خرید هدایت کنیم.
این مرحله جاییه که مشتری تازه با مشکلی روبرو شده یا متوجه شده که نیازی داره که باید برطرف بشه. تو این مرحله، هدف اصلیت آشنایی مشتری با برند و محصولاتته. یعنی باید مطمئن بشی که مشتری اسم تو رو تو ذهنش داره. اینجاست که باید توجهها رو جلب کنی و یه تأثیر اولیه خوب بذاری.
استراتژیهای مؤثر برای بالای قیف:
تو این مرحله، مشتریها دیگه محصول یا خدماتت رو میشناسن و حالا دارن تصمیم میگیرن که آیا باید از تو خرید کنن یا نه. اینجاست که باید اعتمادسازی کنی و اطلاعات کافی به مشتری بدی تا اون بتونه به انتخابش اعتماد کنه.
استراتژیهای مؤثر برای وسط قیف:
اینجا مشتری آماده تصمیم گیریه و فقط یک قدم مونده تا خرید کنه. هدف تو این مرحله اینه که مطمئن بشی مشتری همه اطلاعات مورد نیاز رو داره و تردیدهاش برطرف شده. اینجا زمانیه که باید به مشتری دلیلی بدی که فوراً اقدام کنه.
استراتژیهای مؤثر برای پایین قیف:
برای اینکه بتونی به درستی قیف بازاریابیت رو پیاده سازی کنی، باید استراتژیهای متناسب با هر مرحله رو به کار بگیری. در بالای قیف، تمرکزت روی جلب توجه و آگاهی رسانی باشه؛ تو وسط قیف، اعتمادسازی و ارائه اطلاعات دقیق اهمیت داره؛ و در پایین قیف، ترغیب به خرید و رفع تردیدهای مشتری اصلیترین هدفه. با استفاده از این استراتژی ها، میتونی تعداد بیشتری از مشتریها رو به خرید برسونی و نرخ تبدیل رو بالا ببری.
برای اطلاعات بیشتر در مورد هر مرحله از قیف و تاکتیکهای کاربردیتر میتونی به این سایت مراجعه کنی.
وقتی داری قیف بازاریابیت رو میسازی، باید برای هر مرحله یه هدف مشخص داشته باشی. این کار بهت کمک میکنه که ضعفها رو شناسایی کنی و رشد و پیشرفتت رو بهتر اندازه بگیری. هر کسب وکاری ممکنه روش خودش رو داشته باشه، اما یه سری متریکهای اصلی هستن که میتونن توی ارزیابی قیف بازاریابی خیلی به کارت بیان. بیا باهم نگاهی به مهمترین متریکها برای هر مرحله بندازیم:
تو این مرحله، هدف اصلی جذب توجهه. باید ببینی چقدر موفق شدی که آدمهای بیشتری رو با برندت آشنا کنی.
اینجا دیگه افراد دارن به محتوای تو علاقه مند میشن و شروع میکنن به بررسی و مقایسه.
تو این مرحله باید ببینی که آیا تلاشت به نتیجه رسیده و تونستی افراد رو به مشتری واقعی تبدیل کنی یا نه.
برای اینکه بتونی این متریکها رو به راحتی بررسی کنی، ابزارهایی مثل Google Analytics خیلی به کارت میاد. این متریکها بهت کمک میکنن تا بدونی در هر مرحله از قیف بازاریابی چطور عمل کردی و کجاها باید بهبود بدی.
یه بخشی از موفقیت در مدیریت قیف بازاریابی، استفاده از ابزارهای مناسب برای تحلیل و بهینه سازی هر مرحله هست. ابزارهایی مثل:
استفاده از این ابزارها بهت کمک میکنه تا بتونی قیف بازاریابیت رو دقیقتر مدیریت کنی و هر مرحله رو بهینه کنی.
وقتی مشتری خرید میکنه، به معنای پایان کار نیست، بلکه شروع یه رابطه طولانیتر و مهم تره. حفظ مشتری به این معناست که مشتری رو برای خریدهای بعدی برگردونی و وفاداریش رو تقویت کنی. این کار ارزونتر از جذب مشتری جدیده و به ایجاد درآمد ثابت و پایدار کمک میکنه. اینجا چند تکنیک عالی برای حفظ مشتریهای فعلی رو توضیح میدم:
یکی از سادهترین و مؤثرترین راهها برای حفظ ارتباط با مشتری ها، ارسال ایمیلهای پیگیری بعد از خرید هست. حتماً بعد از هر خرید، یه ایمیل تشکر ارسال کن. این ایمیل میتونه شامل پیشنهادهای مرتبط، اطلاعات محصول یا حتی راهنماهای استفاده باشه. هدف اینه که مشتری حس کنه تو هنوز در کنارش هستی و به نیازهاش توجه میکنی.
مثال: فرض کن مشتری یه کفش ورزشی از فروشگاهت خریده؛ میتونی چند روز بعد ایمیلی بفرستی که شامل راهنمای نگهداری از کفش باشه یا پیشنهاد کنی که جورابهای مخصوص دویدن رو هم به خریدهاش اضافه کنه.
برنامههای وفاداری باعث میشن که مشتریها به خاطر پاداش هایی که دریافت میکنن، ترغیب بشن دوباره ازت خرید کنن. با هر خرید، مشتریها امتیاز میگیرن و میتونن از این امتیازها برای تخفیف در خریدهای بعدی یا دریافت محصولات رایگان استفاده کنن.
چرا مؤثره؟ مشتری وقتی حس کنه که برای خریدهاش قدردانی میکنی، بیشتر وفادار میشه. همین که میدونه برای هر خرید امتیاز میگیره و اون امتیازها میتونن به چیزهای جذابی تبدیل بشن، یه انگیزه قوی ایجاد میکنه که برگرده و خرید کنه.
مثال: یه برنامه مثل "۵۰۰ امتیاز برای هر ۱۰۰ هزار تومان خرید" راه اندازی کن و بعد از هر خرید، مشتری رو به استفاده از امتیازهاش در خرید بعدی تشویق کن.
یکی از عواملی که مشتری رو به برند وفادار نگه میداره، خدمات پشتیبانی قوی و قابل اعتماد بعد از خرید هست. مشتریها دوست دارن وقتی با یه مشکل مواجه میشن یا سوالی دارن، بتونن به راحتی و به سرعت با تیم پشتیبانی تماس بگیرن و پاسخ بگیرن.
نکته: خدمات پس از فروش باید فراتر از رفع مشکلات باشه. حتی میتونی به طور فعال به مشتریها کمک کنی که بهتر از محصولت استفاده کنن. این کار باعث میشه مشتریها حس کنن که برندی که انتخاب کردن واقعاً بهشون اهمیت میده.
مثال: فرض کن یه نفر از سایتت یه دوربین عکاسی خریده. میتونی بهش پشتیبانی ویژه ارائه بدی و حتی ویدیوهای آموزشی استفاده بهتر از دوربین رو براش بفرستی.
استفاده از دادههای مشتری برای ایجاد پیشنهادهای شخصی سازی شده میتونه به حفظ مشتری کمک کنه. با توجه به رفتار خرید مشتری، میتونی محصولاتی رو که احتمالاً دوست داره یا بهش نیاز داره، بهش پیشنهاد بدی.
مثال: اگه یه مشتری اخیراً لوازم آشپزخانه از فروشگاهت خرید کرده، میتونی ایمیلی بفرستی که توش یه تخفیف ویژه برای خرید لوازم آشپزی پیشرفته پیشنهاد بدی. این کار نشون میده که تو به سلیقه و نیازهای مشتری توجه میکنی.
حفظ ارتباط با مشتریها از طریق شبکههای اجتماعی یه راه دیگه برای ایجاد وفاداریه. مشتریها دوست دارن با برندها تو شبکههای اجتماعی در ارتباط باشن، پستها رو ببینن، کامنت بذارن و حتی بازخورد بدن. این تعامل میتونه یه حس نزدیکی به برند ایجاد کنه و باعث بشه که مشتریها تو خریدهای بعدی تو رو انتخاب کنن.
نکته: برای افزایش تعامل، به طور منظم پست هایی منتشر کن که مشتریها رو تشویق به مشارکت کنه. مثلاً مسابقات، پرسش و پاسخ یا معرفی محصولات جدید.
یکی از کارهایی که میتونی برای شگفت زده کردن مشتریها انجام بدی، ارائه پاداشهای غیرمنتظره هست. مثلاً بدون اینکه مشتری انتظار داشته باشه، یه تخفیف یا هدیه براش بفرستی. این کار باعث میشه حس خوبی پیدا کنه و برندت رو با تجربه ای مثبت به یاد بیاره.
مثال: به طور رندوم به مشتری هایی که بیش از یک بار خرید کردن، یه کد تخفیف ۱۰ درصدی بفرست و ازشون تشکر کن که مشتری وفادار هستن.

قیف بازاریابی یه مدل ساده سازی شده از سفر مشتریه. این مدل نشون میده که چطور افراد از آگاهی از برند به خرید و در نهایت به مشتری وفادار تبدیل میشن. قیف به چند مرحله تقسیم میشه: آگاهی، بررسی، تبدیل و وفاداری.
قیف بازاریابی بهت کمک میکنه که استراتژیهای بازاریابی مؤثرتری بسازی و بفهمی که مخاطبات دقیقاً تو چه مرحله ای از خرید قرار دارن. اینطوری میتونی پیامهای مناسب رو در زمان مناسب بهشون برسونی و روند تصمیم گیری شون رو راحتتر کنی.
مراحل اصلی قیف بازاریابی شامل:
با استفاده از متریک هایی مثل تعداد بازدید صفحات، نرخ تبدیل، نرخ پرش و زمان حضور در صفحه میتونی بفهمی که قیف بازاریابیت چطور عمل میکنه. ابزارهایی مثل Google Analytics بهت کمک میکنن این دادهها رو بررسی و تحلیل کنی.
تو هر مرحله باید استراتژیهای متفاوتی رو اجرا کنی:
بله، چه کسب وکارت خدماتی باشه، چه محصولی بفروشی، قیف بازاریابی بهت کمک میکنه که مسیر مشتریها رو بهتر بشناسی و ازشون یه سفر خرید جذاب بسازی.
برای حفظ مشتریها میتونی از ایمیلهای پیگیری شخصی سازی شده، برنامههای وفاداری، پشتیبانی قوی و پیشنهادات ویژه استفاده کنی. همه اینها باعث میشن که مشتریها به برندت وفادار بمونن.
ابزارهایی مثل HubSpot، Google Analytics و Semrush برای تحلیل و بهینه سازی قیف بازاریابی عالی هستن. این ابزارها بهت کمک میکنن دادهها رو بهتر بررسی کنی و استراتژی هات رو بر اساسش تنظیم کنی.
قیف بازاریابی یه ابزار قدرتمنده که بهت کمک میکنه مسیر مشتریها رو از اولین آشنایی با برندت تا تبدیل شون به مشتریهای وفادار ردیابی کنی. با استفاده از قیف بازاریابی، میتونی استراتژیهای هدفمند و مناسبی برای هر مرحله ایجاد کنی تا مشتریها به راحتی تو این مسیر حرکت کنن و در نهایت به خرید برسونیشون.
نکته مهم اینه که بدونی هر مشتری ممکنه تو یکی از مراحل قیف از دست بره و این طبیعی هست، اما با تحلیل درست و استفاده از ابزارهای مناسب میتونی نقاط ضعف رو پیدا کنی و برطرفشون کنی.
پس اگه تا الان قیف بازاریابی رو تو کسب وکار خودت استفاده نکردی، همین الان شروع کن و ببین چطور میتونی فروش بیشتری داشته باشی و مشتریهای وفادارت رو افزایش بدی!
دوره الفبای برنامه نویسی با هدف انتخاب زبان برنامه نویسی مناسب برای شما و پاسخگویی به سوالات متداول در شروع یادگیری موقتا رایگان شد: