اهمیت خلاقیت و پیدا کردن راه حلهای جدید در دنیای برنامه نویسی بر هیچکس پوشیده نیست. امروزه بسیاری از برنامه نویسان از این مسئله شکایت دارند که چرا آنقدر باهوش نیستند که بتوانند ایده هایی جذاب و خلاقانه ارائه دهند؟ آنها همیشه به دنبال راه هایی هستند که بتوانند خلاقیت و توانایی هایشان را از طریق کدهایی که مینویسند، نمایش دهند. پس اگر شما هم به دنبال راهی برای رسیدن به خلاقیت هستید با ما همراه باشید تا در این مقاله گام هایی که میتوانند باعث شکوفایی ما شوند را بررسی کنیم.
بیایید با یکدیگر رو راست باشیم و اعتراف کنیم بعضی اوقات برای همه ما پیش میآید که فقط و فقط در حال تکرار کارهای روتین و معمولی هستیم و از اینکه چشمه خلاقیتمان خشک شده است با نا امیدی خودمان را سرزنش می کنیم. اما دیگر کافی است! اولین مرحله برای رسیدن به اهدافمان، تغییر نگرش است.
همانطور که میدانید زمانی از کلمه مهارت برای یک عمل استفاده میشود که برای همه اکتسابی و قابل دستیابی باشد. از آنجایی که خلاقیت نیز یکی از زیرمجموعههای مهارتهای نرم میباشد، میتوان نتیجه گرفت که با تمرین و تلاش قابل دستیابی و تقویت است. هر کسی در هر رشته ای میتواند خلاق باشد، اما ممکن است در ابتدا میزان خلاقیت برخی از افراد خیلی کم باشد. قطعا مهم نیست از چه سطحی از خلاقیت شروع می کنید، زیرا موضوعی که اهمیت دارد، میزان پتانسیل شما برای خلاقتر شدن است.
مغز انسان هم مانند عضلات بدن نیاز به تمرین و ورزش دارد و هر چه بیشتر فعالیت کند، ورزیدهتر میشود. اگر ما مغز خود را به کار نگیریم و آن را وادار به فعالیت نکنیم، به مرور زمان تنبل و ضعیف میشود. مغز همه انسانها از دو نیم کره چپ و راست تشکیل شده است. نیم کره چپ وظیفه رسیدگی به مسائل منطقی و محاسباتی را بر عهده دارد. در حالی که نیم کره راست، وظیفه رسیدگی به امور مربوط به خلاقیت و تفکرات را بر دوش میکشد. پس با ما همراه باشید تا بهترین راههای افزایش خلاقیت و یا تقویت نیم کره راستمان را بشناسیم.
برای رسیدن به خلاقیت ابتدا باید چندین مرحله را پشت سر بگذاریم. پس از گذراندن این مراحل خواهیم دید که به تدریج جرقههای خلاقیت در وجودمان باعث ایجاد آتشی بزرگ خواهند شد. آتشی که هیزمش، ایدههای مختلف و جدید است که در تمام روز به ذهنمان خطور میکنند. پس بیایید با یکدیگر ببینیم چطور میتوانیم شعلههای ذهنمان را به روشن کنیم!
همانطور که دیدید، برای دستیابی به خلاقیت در برنامه نویسی و یا هر زمینه دیگری کافیست، مراحل پنجگانه آن را به طور مداوم طی کنیم. اما شاید با خودتان بپرسید چطور با طی کردن این مراحل میتوانیم به برنامه نویسی خلاق تبدیل شویم؟ پس بیایید یکبار دیگر این مراحل را از زاویه دیدِ یک برنامه نویس ببینیم:
به شما تبریک میگوییم! در انتهای این مراحل شما یک ایده عملی، جدید و خلاقانه ارائه کردید که میتواند برای سایر برنامه نویسان الهام بخش باشد.
می خواهیم در این بخش از شما یک سوال ساده بپرسیم، آیا شما برنامه نویس و فردی خلاق هستید؟ شاید اولین پاسخی که به ذهنتان برسد این باشد که بله، من فردی خلاق و فعال هستم. اما واقعا شما خلاق هستید یا صرفا بر اساس تعارفات عادی و روزمره اطرافینتان به چنین جوابی رسیدید؟ شاید هم برعکس این تصور، شما فکر کنید که اصلا خلاق نیستید و کارهایی که انجام میدهید، بسیار ساده و معمولی هستند. اما چطور و از کجا میتوان مطمئن شد که این کارها واقعا معمولی و غیرخلاقانه هستند. چرا که امکان دارد این تصور شما بر اساس کمبود اعتماد به نفس و موارد دیگر شکل گرفته باشد.
همانطور که میبینید سوال به ظاهر ساده و بدیهی ما، آنقدرها که تصور میکردید ساده نیست. اگر علاقه مندید که جواب صحیح این سوال را پیدا کنید، ابتدا باید بدانید که جزو چه نوع افرادی هستید. زیرا خلاقیت و نوآوری به میزان زیادی به نوع شخصیت و اعمال شما بستگی دارد. به صورت کلی در دنیای ما افراد به سه دسته تقسیم میشوند، که به صورت زیر میباشند:
یکی از راههای پیدا کردن پاسخ صحیح سوال بالا، این است که بتوانید جایگاه خود را در میان یکی از سه دسته بالا مشخص کنید. زیرا شما در صورتی میتوانید خلاق باشید، که به رده اول تعلق داشته باشید. زیرا همانطور که اشاره شد خلاقیت یعنی کشف راه حلهای جدید به منظور رسیدن به نتیجه ای بهینه و کارآمد. پس بیایید نگاهی عمیقتر به کارهای خود بیاندازیم و ببینیم که چقدر از آنها واقعا نتیجه تفکر و خلاقیت ما است؟ البته این تنها راه رسیدن به پاسخ صحیح نیست! شاید با خودتان بگویید از کجا بدانیم که دقیقا ما جزو کدام دسته از افراد هستیم؟ پس بیایید با برخی از نشانههای خلاق نبودن آشنا شویم. این نشانهها عبارتند از :
معمولا یک و یا چند تا از این نشانه در کسانی که خلاق نیستند، مشاهده میشود. اما اگر برخی از این نشانهها را در خودتان دیدید، اصلا نگران نباشید! خبر خوبی که میخواهیم به شما بدهیم این است که خلاقیت یک مهارت اکتسابی است و با تمرین و تلاش قابل دستیابی و تقویت است. به همین منظور قصد داریم در مقالات آینده راهکارهای عملی افزایش خلاقیت در برنامه نویسی را به شما معرفی کنیم. به همین دلیل است که استیو جابز میگوید:
خلاقیت فقط ارتباط برقرار کردن بین چیزهاست. وقتی از افراد خلاق بپرسید که چطور کاری را انجام داده اند، کمی احساس گناه به آنها دست میدهد چون که واقعا آن را انجام ندادند، فقط متوجه چیزی شده اند که بعد از مدتی برای آنها واضح شده است. این بخاطر اینست که آنها قادر بودند بین تجربیاتی که داشته اند ارتباط برقرار کنند و چیزهایی جدید تشکیل دهند.
اگر شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که تصور میکنند از خلاقیت کافی بهرمند نیستند، حتما با دقت این بخش را مطالعه کنید. زیرا در این بخش به بررسی موانع اصلی رشد خلاقیت میپردازیم. موانعی که اگر شما با یکی از آنها رو به رو شوید، قطعا ابتکار عمل خود را از دست خواهید داد و خلاقیت نمیتواند در مسیر کسب و کارتان جایگاه مناسبی را کسب کند. موانع خلاقیت به صورت کلی به سه دسته فردی، اجتماعی و سازمانی تقسیم میشوند که در حوزه برنامه نویسی موانع فردی و سازمانی نقش پر رنگتری دارد. برخی از مهمترین این موانع عبارتند از :
در مقاله مهارتهای نرم چیست دیدیم که برای رسیدن به موفقیت در هر زمینه ای، کافی است از فرمولی خارق العاده به نام مهارتهای نرم یا Soft skills پیروی کنیم. اما همانطور که اشاره شد، این فرمول یک فرمول خارق العاده است و برای بهره مندی از مزایای آن باید مثل یک پازل قطعات مناسب آن را پیدا کنیم و در جایگاه مناسب قرار دهیم. در انتهای این مطلب شما یاد خواهید گرفت چگونه مانند افراد موفق فکر کنید و تصمیم بگیرید.در ادامه به حل اولین بخش از این پازل و معمای شیرین میپردازیم.
به شما تبریک میگوییم! شما در حال برداشتن اولین و مهمترین قدم خود برای تحولی بزرگ در زندگیتان هستید. همانطور که میدانید اولین قدم برای ایجاد تغییر در زندگی، ایجاد تغییر در طرز تفکر و نگرش است. یعنی باید از قفسی که در ذهنمان ایجاد کرده ایم بیرون بیاییم. عادتها و فکرهایی که مانع از برقراری ارتباط مناسب با دیگران، پیدا کردن راه صحیح از میان هزاران بی راهه و به صورت کلی مانع از پرواز ما میشوند را کنار بگذاریم.
تاکنون با خودتان فکر کرده اید که چرا افراد موفقی مثل استیو جابز، بیل گیتس، مارک زاکربرگ و… تبدیل به الگوی میلیونها نفر و به خصوص برنامه نویسان شده اند؟ چه عاملی باعث موفقیت و تمایز آنها نسبت به سایر افراد فعال در کسب و کارهای مشابه شده است؟ چرا زمانی که از آنها سوالاتی در مورد موفقیت، شیوه زندگی و کسب و کار میپرسند، بدون کوچکترین مکث و لکنتی جملاتی بزرگ و پرمحتوا خلق میکنند که زندگی بسیاری از افراد را تغییر میدهد؟ و بسیاری سوال این مشابه دیگر که ممکن است ذهن شما را به خود مشغول کرده باشد.
قطعا تمامی این افراد به صورت شانسی به این سبک از تفکر و تسلط دست پیدا نکرده اند و در حال استفاده از یک کد و فرمول خاص هستند. فرمولی که ما آن را فرمول رُشد مینامیم. این فرمول میتواند نقطه عطف شما به سوی تغییر و تحولی بزرگ در مسیر زندگیتان باشد. نحوه استفاده از رُشد بسیار ساده است، ولی در اکثر اوقات توسط ما نادیده گرفته میشود. در ادامه این مطلب به صورت کامل با فرمول رشد یا همان فرمول موفقیت افراد بزرگ آشنا خواهیم شد. اما قبل از آن باید با یک سری تعریف آشنا شویم و پیش نیازهای آن را به خوبی بشناسیم.
همه افراد دارای شخصیتهای مختلف و متفاوتی هستند. هیچوقت نمیتوان گفت دو شخص در دنیا دقیقا یک شخصیت دارند و در تمام ویژگیها و خصوصیات یکی هستند. اما میتوان به صورت کلی شخصیتها را در چند دسته تقسیم کرد. نکته مهم در مورد این دسته بندیها این است که نمیتوان با اطمینان گفت که هر فرد دقیقا در یکی از این دستهها قرار میگیرد، زیرا امکان دارد شخصیت فردی در دو یا حتی چند دسته قرار بگیرد. اما معمولا به این صورت است که یکی از این موارد در شخص نمایانتر است و به عنوان شخصیت غالب شناخته میشود. برخی از مهمترین آنها عبارتند از :
حالا که فهمیدید شخصیت چیست و مهمترین انواع آن کدامند، باید از شما بپرسیم که شما دارای چه شخصیتی هستید؟ زیرا باید قبل از استفاده از فرمول رُشد، بدانید شخصیت شما دارای چه ضعفها و نقاط قوتی است. سپس با شناخت و استفاده از این فرمول تلاش کنید که ضعفهای شخصیتی خود را از بین ببرید و نقاط قوت خود را تقویت کنید تا بتوانید به سبک بزرگان ببینید!
نام این فرمول از سر واژههای کلمات رشد، شخصیت و دگرگونی گرفته شده است و هدف نهایی آن رسیدن به دگرگونی و تحولی مثبت در زندگی از طریق رشد شخصیت است. رشد شخصیت یعنی اینکه تغییرات مثبتی در زندگی به واسطه تقویت و مراقبت از شخص درونی و بیرونی خود ایجاد کنیم. زیرا هر یک از ما شخصیتی داریم که میتواند صیقل داده شود، اصلاح شود و در نهایت رشد کند. اما منظورمان دقیقا چیست؟ بیایید قبل از اینکه وارد جزییات شویم، نقل و قولی از جرج برنارد شاو را بخوانیم :
مرز بین جهنم و بهشت فقط تفاوت بین دو شیوه نگرش به موضوعات است.
همانطور که از مفهوم این جمله مشخص است، باید قبل از هر کاری شخصیتمان را برای رسیدن به موفقیت در آن زمینه ارتقا دهیم. اگر میخواهیم یک برنامه نویس موفق شویم، باید نگرش ما به گونه ای باشد که هر باگ یا خطا، یک چالش است که میتواند ما را با نکات جدیدی آشنا کند. اگر میخواهیم رهبری یک تیم برنامه نویسی را به عهده بگیریم، بتوانیم مجموعه ای از مزایا و خصوصیات شخصیتهای کمال گرا، پرسش گر، ماجراجو، عاشق برد و… را در خود تقویت کنیم. به گونه ای که این خصوصیاتها در یک تعادل بی نظیر در کنار یکدیگر از ما شخصی عالی و چند بعدی بسازند.
همانطور که اشاره شد، اصلا مهم نیست شما میخواهید در چه حوزه ای موفق شوید. زیرا اهمیتی ندارد که قصد دارید برنامه نویس باشید یا مدیر فنی، معلم باشید یا سخنران و… چیزی که اهمیت دارد، این است که باید شخصیت خودتان را برای آن کار آماده کنید. پس از این کار شما به یک برنامه نویس موفق، سخنران عالی و… تبدیل خواهید شد.سپس میتوانید مانند بسیاری از افراد موفق تفکر و عمل کنید و به الگوی هزاران نفر تبدیل شوید. رشد شخصیت عاملی است که باعث میشود شما نسبت به خودتان احساس بهتری داشته باشید.
اما چگونه باید از فرمول رشد برای رسیدن به شخصیتی برتر استفاده کنیم؟ برای بکارگیری این فرمول باید طبق دستورالعمل زیر عمل کنید تا برای شما موثر واقع شود :
همانطور که استیو جابز میگوید، خلاقیت فقط ارتباط برقرار کردن بین چیزهاست. در این مطلب دیدید که برای خلاق بودن ابتدا باید بتوانید مشاهدهگر، تحلیلگر و تعمیم دهنده خوبی باشید تا بتوانید میان تجربه هایی که به دست آوردید ارتباط برقرار کنید. سپس قادر خواهید بود راهکارهایی خلاقانه و جدید ارائه دهید که تاکنون هیچکس به آن فکر نکرده است. پس خلاقیت چیزی جز برقراری ارتباط بین تجربیاتی که داشته ایم و تعمیم آنها نیست. نظر شما چیست؟ شما برای افزایش خلاقیت و تواناییهای خود در برنامه نویسی از چه روش هایی استفاده میکنید؟