بازاریابی ویدئویی خیلی فراتر از فقط بالا بردن تعداد بازدیدهاست.
اینجا صحبت از ساختن یه برند قوی، برقراری ارتباط با مخاطب و در نهایت تبدیل بازدیدکنندهها به مشتریهای واقعیه.
طبق یه مطالعه از Wyzowl در مورد وضعیت بازاریابی ویدئویی، ۹۱٪ از مشتریها دوست دارن محتوای ویدئویی بیشتری از برندها ببینن، و ۸۹٪ هم گفتن که دیدن یه ویدئو باعث شده تصمیم بگیرن محصول یا خدماتی رو بخرن.
خب، از این آمارها مشخصه که ویدئو یه ابزار کلیدی تو بازاریابیه!
به طور خلاصه، ویدئو باید از مرحله ی آگاهی تا ترغیب و خرید، بخشی از قیف کامل بازاریابیتون باشه.
اما چطور موفقیت یه ویدئو رو اندازه گیری کنیم؟ و چطور مطمئن شیم که از بودجه ای که برای ویدئو کنار گذاشتیم، بیشترین نتیجه رو میگیریم؟
جوابش اینه: تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) مناسب برای هر مرحله از قیف بازاریابی ویدئویی.
توی این راهنمای ساده و کاربردی، قراره بهترین معیارها و KPIهای ویدئویی رو برای مراحل مختلف قیف بازاریابی بررسی کنیم تا بتونید عملکرد ویدئو هاتون رو بهتر پیگیری و بهینه کنید. بزن بریم!
بیاید با مرحله اول، یعنی ایجاد آگاهی شروع کنیم. اینکه مشتریها برای اولین بار با برند شما آشنا بشن، چه معنی ای داره؟ و چه معیارهایی میتونن تو این مرحله به ما کمک کنن؟
تو مرحله ی آگاهی، هدف اصلی اینه که توجه مردم رو جلب کنید. ویدئوهای کوتاه، جذاب یا حتی وایرال میتونن خیلی خوب برند شما رو به چشم بیارن. گاهی فقط ۵ ثانیه برای ایجاد یه تأثیر خوب کافیه.
ویدئوهای خاصی هستن که تو این مرحله خیلی خوب جواب میدن:
ویدئوهای تصویر برند درست مثل یه معرفی نامه شفاف برای برند شما هستن که شخصیت، ارزشها و داستان برندتون رو به نمایش میذارن. این نوع ویدئوها معمولاً هدفشون اینه که مخاطب یه شناخت کلی و اولیه از برند شما پیدا کنه و متوجه بشه که برند شما چه پیامی داره و چرا با بقیه متفاوته.
اینجا میتونید از رنگ ها، طراحی، موسیقی و صحنه هایی استفاده کنید که با هویت برندتون همخوانی دارن. مثلا اگه برندتون جوان پسند و پرانرژیه، ویدئوهای پر از رنگهای زنده و ریتم شاد میتونن تأثیر خوبی بذارن. یا اگه یه برند لوکس و حرفه ای دارید، استفاده از صحنههای آرام، رنگهای خنثی و روایت جدیتر میتونه تصویر مناسبی از برند شما ارائه بده.
نمونه ای از این سبک، ویدئوهای برندهای بزرگ مثل کوکاکولا هستن که همیشه سعی میکنن تو ویدئوهاشون پیام دوستی و شادی رو منتقل کنن و خودشون رو به عنوان برندی دوست داشتنی و صمیمی نشون بدن. این نوع ویدئوها کمک میکنن که مخاطب حس نزدیکی به برند شما پیدا کنه و اولین جرقه آشنایی با برند شما تو ذهنش شکل بگیره.
ویدئوهای احساسی از اون دسته محتواهایی هستن که با ایجاد حس همدلی، هیجان، آرامش، یا حتی غافلگیری، یه پیوند عمیق احساسی با مخاطب برقرار میکنن. این نوع ویدئوها ممکنه داستانی کوتاه و تاثیرگذار داشته باشن که مخاطب رو درگیر خودش کنه، یا شاید فضایی رو خلق کنن که حس خاصی رو به مخاطب منتقل کنه.
مثلا، فرض کنید برند شما در زمینه سفر و ماجراجویی فعاله. یه ویدئوی احساسی که تصاویری از طبیعت بکر، موسیقی آرامش بخش و صحنه هایی از ماجراجوییهای جذاب رو نشون بده، میتونه حس آزادی و اشتیاق به سفر رو در مخاطب ایجاد کنه. یا اگه محصول شما آرامش و راحتی رو تبلیغ میکنه، میتونید یه ویدئو بسازید که فضای گرم و دوستانه ای رو به تصویر بکشه و مخاطب حس کنه که این محصول واقعاً به آرامش زندگیش کمک میکنه.
یه نمونه خوب از این سبک ویدئوها، تبلیغات اسپریت با حضور «دریک» هست که هم زمان با ضبط آهنگ، حس و حال خاصی رو به بیننده منتقل میکنه. این نوع ویدئوها کاری میکنن که برند شما توی ذهن و دل مخاطب موندگار بشه.
ویدئوهای آموزشی برای این هستن که مخاطب در کنار آشنایی با برند شما، چیزی هم یاد بگیره یا یه نکته کاربردی دریافت کنه. این نوع ویدئوها معمولاً راهنمایی ها، نکات یا ترفندهایی رو ارائه میدن که مخاطب واقعاً بهشون نیاز داره و با دیدن این ویدئو، حس میکنه که از برند شما چیزی باارزش دریافت کرده.
مثلاً اگه شما یه برند زیبایی هستید، میتونید ویدئوهایی با عنوان «نکات مراقبت از پوست» یا «آرایش طبیعی روزانه» تولید کنید که به مخاطب یاد میده چطور از محصولات شما استفاده کنه یا روشهای بهبود روتین زیباییش رو یاد بگیره. یا اگه تو حوزه دیجیتال مارکتینگ فعال هستید، یه ویدئوی آموزشی در مورد «چطور کمپین تبلیغاتی خودتون رو بهینه کنید» میتونه برای مخاطبان خیلی مفید باشه.
این ویدئوها به مرور مخاطب رو با برندتون آشنا میکنن و کمک میکنن که شما رو به عنوان یه منبع قابل اعتماد و حرفه ای بشناسن. نمونه خوب این سبک، ویدئوهای کوتاه و کاربردی از هوت سوییت هست که نکات و ترفندهای مدیریت شبکههای اجتماعی رو به شیوه ای ساده و کاربردی آموزش میده.
حالا بریم سراغ شاخصهای کلیدی (KPI) که به ما کمک میکنن بفهمیم ویدئوها تو مرحله آگاهی چقدر خوب عمل میکنن.
این شاخصها بهتون کمک میکنن که درک بهتری از عملکرد ویدئوهاتون تو مرحله آگاهی داشته باشید و اگه نیاز بود، کمپین تون رو بهینه کنید تا تأثیر بیشتری بذاره.

تو مرحله ی میانه ی قیف بازاریابی، هدف اینه که مشتریهای احتمالی رو بیشتر به سمت برند یا محصولتون جذب کنید و کاری کنید که بیشتر به خرید فکر کنن. اینجا ویدئوهایی که یه مقدار طولانیتر هستن و جزئیات بیشتری ارائه میدن، میتونن موثرتر باشن. هدف این مرحله اینه که نیازها و چالشهای خاص مخاطب رو نشون بدید و راه حل هایی که محصول شما ارائه میده رو با جزئیات توضیح بدید. ویدئوهای آموزشی محصول و داستان محور، ابزارهای خوبی برای این کار هستن.
ویدئوهای آموزشی مثل یه راهنمای گام به گام به مخاطب نشون میدن که چطور از محصول یا خدمات شما استفاده کنن. این ویدئوها به مشتریهای احتمالی کمک میکنن بفهمن که محصول شما چطور مشکلاتشون رو حل میکنه یا نیازهاشون رو برآورده میکنه. یه ویدئوی آموزشی خوب فقط ویژگیهای محصول رو توضیح نمیده، بلکه مزایایی که مخاطب ازش میگیره رو هم نشون میده. مثلاً اپل برای بیشتر محصولاتش، از جمله اپل واچ، ویدئوهای «چطور از این استفاده کنیم» داره.
داستانها قدرت زیادی در ایجاد ارتباط احساسی دارن. ویدئوهای داستانی که تجربههای واقعی مشتریها یا تاریخچه برندتون رو به اشتراک میذارن، میتونن اعتماد بیشتری ایجاد کنن و مخاطب رو به برندتون نزدیکتر کنن. ویدئوهای «سال در جستجو» که توسط گوگل ساخته میشه، مثال خوبی از ویدئوهای داستان محوره که برند رو با داستانی تاثیرگذار نشون میده.
این ویدئوها مستقیماً به چالش هایی که مشتریهای احتمالی دارن میپردازن و نشون میدن که محصول یا خدمات شما چطور میتونه به اونها کمک کنه. ویدئوهای حل مشکل میتونن تعامل زیادی ایجاد کنن و مشتری رو به خرید نزدیکتر کنن. مثلاً یه ویدئو که بدون هیچ حرفی، با روایت تصویری نشون میده چطور محصولش میتونه به رستوران دارهای تازه کار کمک کنه تا رویای خودشون رو محقق کنن.
این نوع ویدئوها، در عین حال که اطلاعات و راه حل ارائه میدن، حس اعتماد و انگیزه برای خرید رو هم تقویت میکنن.
برای اینکه ببینیم ویدئوهای ما تو مرحله ارزیابی چقدر خوب عمل کردن، باید روی چند شاخص کلیدی تمرکز کنیم:
این شاخصها بهتون کمک میکنن تا بفهمید ویدئوهای مرحله ارزیابی چطور عمل کردن و آیا تونستن مخاطبها رو به سمت تعامل و تصمیم گیری نزدیکتر کنن یا نه.
تو مرحله ی پایانی قیف بازاریابی، یعنی جایی که باید مخاطبهای علاقه مند رو به مشتری واقعی تبدیل کنیم، بازاریابی ویدئویی به اوج خودش میرسه. اینجا وقتشه که با نشون دادن ارزش محصول، مخاطب رو قانع کنیم و کاری کنیم که در نهایت خرید رو انجام بده. یه ویدئوی عالی تو این مرحله، دقیقاً همین کارو میکنه؛ آخرین تلنگر رو میزنه تا مشتری تصمیم نهایی رو بگیره.
بیاید نگاهی بندازیم به چند نوع ویدئوی قدرتمند که تو این مرحله خیلی خوب جواب میدن. یادتون باشه هر ویدئو تو این مرحله باید یه دعوت به اقدام (CTA) واضح و جذاب داشته باشه تا مخاطب رو به سمت تصمیم گیری هدایت کنه.
این ویدئوها عالین برای اینکه محصولات یا خدمات پیچیده رو به بخشهای ساده و قابل فهم تبدیل کنن. با ساده کردن توضیحات، کمک میکنید که مخاطب بفهمه دقیقاً چی به دست میاره و چطور میتونه ازش استفاده کنه، و این بهش اعتماد به نفس برای خرید میده. یه نمونه خوب، ویدئوی کوتاه و کاربردی از Dropbox هست که به سادگی کارکردش رو توضیح میده.
ویدئوهای دمو، قدم به قدم محصول یا خدمات شما رو نمایش میدن. این ویدئوها نشون میدن که محصول چطور کار میکنه و چه مزایایی داره. با این کار، هرگونه تردیدی که ممکنه تو ذهن مخاطب مونده باشه، برطرف میشه و اعتمادش به کارایی و سادگی محصول بیشتر میشه. یه نمونه خوب از این سبک، ویدئوی دمو شیک از سامسونگه که نحوه کارکرد محصول رو به خوبی نشون میده.
وبینارها فوق العادن برای اینکه مخاطب رو عمیقتر با محصول یا خدماتتون آشنا کنید. این وبینارها نه تنها اطلاعات ارزشمندی میدن، بلکه امکان تعامل زنده رو هم فراهم میکنن که برای قانع کردن مخاطب و تبدیلش به مشتری عالیه. خیلی از شرکتها مثل گوگل از وبینارها برای آموزش و معرفی دقیق محصولاتشون استفاده میکنن.
هیچ چیزی مثل تایید اجتماعی نمیتونه اعتماد مخاطب رو جلب کنه. ویدئوهای نظرات و تجربیات مثبت مشتریها میتونن خیلی تاثیرگذار باشن و به مشتریهای جدید اطمینان بدن که انتخاب درستی دارن میکنن. مثلاً، ویدئوی تجربه مشتری از Amazon Prime یه نمونه عالی از تایید اجتماعی برای افزایش اعتماد و جذب مخاطبه.
این ویدئوها با نشون دادن اینکه دیگران از محصول شما راضی هستن، به مخاطبهای جدید این اطمینان رو میدن که انتخاب درستی دارن.

بازاریابی ویدئویی به برندها کمک میکنه تا با مخاطبها ارتباط عمیقتری برقرار کنن، آگاهی از برند رو افزایش بدن و در نهایت، بازدیدکنندهها رو به مشتریهای واقعی تبدیل کنن. همچنین، طبق تحقیقات، ۹۱٪ از مشتریها تمایل دارن محتوای ویدئویی بیشتری از برندها ببینن که این نشون میده ویدئو چقدر تأثیرگذار و محبوبه.
ویدئوهای تصویر برند، احساسی و آموزشی برای مرحله آگاهی عالی هستن. این ویدئوها میتونن برند شما رو معرفی کنن، حس همدلی ایجاد کنن و اطلاعات اولیه رو به مخاطب بدن. هر کدوم از این ویدئوها به شکلی خاص به جذب توجه مخاطب کمک میکنن و باعث میشن که برند شما به یاد مخاطب بمونه.
برای هر مرحله شاخصهای کلیدی خاصی وجود داره که میتونه به ارزیابی موفقیت ویدئو کمک کنه. برای مرحله آگاهی، میتونید روی معیارهایی مثل تعداد بازدید، دسترسی و نرخ تماشای کامل تمرکز کنید. در مرحله ارزیابی، معیارهایی مثل نرخ تعامل، نرخ کلیک و نرخ تبدیل مهم هستن. در مرحله تبدیل هم شاخص هایی مثل نرخ تبدیل، هزینه به ازای هر تبدیل و بازگشت سرمایه نقش مهمی دارن.
نرخ تبدیل به صنعت و نوع محصول بستگی داره، ولی به طور کلی، نرخ تبدیل بین ۲ تا ۵ درصد میتونه خوب باشه. اگه ویدئوتون نرخ تبدیل بالاتری داشته باشه، یعنی تونسته مخاطب رو به خرید یا اقدام مدنظرتون نزدیک کنه.
برای محاسبه ROI، هزینههای تولید و تبلیغات ویدئو رو از درآمد حاصل از اون کم کنید و نتیجه رو بر هزینه کلی تقسیم کنید. یه نسبت خوب برای ROI معمولاً ۵ به ۱ هست، یعنی به ازای هر دلار هزینه، ۵ دلار فروش داشته باشید. البته این نسبت ممکنه با توجه به صنعت و اهداف شما متفاوت باشه.
ویدئوهای نظرات و تجربههای مشتریها یکی از مهمترین ویدئوها در مرحله تبدیل هستن. این ویدئوها اعتماد ایجاد میکنن و به مخاطب نشون میدن که افراد دیگه هم از محصول یا خدمات شما راضی بودن. این تایید اجتماعی کمک زیادی به تصمیم گیری نهایی مخاطب میکنه.
ویدئوهای آموزشی محصول معمولاً به صورت گام به گام و با هدف آموزش کامل نحوه استفاده از محصول ساخته میشن و مخاطب رو با کاربردهای محصول آشنا میکنن. ویدئوهای دمو بیشتر به نمایش قابلیتها و ویژگیهای محصول میپردازن و برای نشون دادن ارزش و عملکرد محصول طراحی شدن تا مخاطب راحتتر تصمیم به خرید بگیره.
ویدئوهای نظرات و تجربههای مشتریها و همچنین ویدئوهای داستانی برای افزایش اعتماد عالی هستن. این ویدئوها حس نزدیکی و اطمینان بیشتری به مخاطب میدن و نشون میدن که افراد دیگه هم به برند شما اعتماد دارن و از محصولات یا خدماتتون راضی هستن.
هزینه به ازای هر تبدیل با تقسیم هزینه کل کمپین به تعداد تبدیلها محاسبه میشه. این شاخص کمک میکنه که بفهمید برای جذب هر مشتری چقدر هزینه کردید. تو تجارت الکترونیک، CPA معمولاً بین ۱۰ تا ۵۰ دلار در نظر گرفته میشه، اما این مقدار بسته به محصول و استراتژی متغیره.
ویدئوهای احساسی معمولاً تو مرحله آگاهی و آشنایی اولیه با برند خوب جواب میدن. این ویدئوها میتونن حس همدلی و ارتباط احساسی با مخاطب ایجاد کنن و برند شما رو تو ذهن مخاطب موندگار کنن.
ویدئو تو هر مرحله از سفر مشتری یه ابزار قوی محسوب میشه و بخشی ضروری از جعبه ابزار دیجیتال مارکتینگه.
اما موفقیت تو بازاریابی ویدئویی فقط به ساختن ویدئوهای باحال نیست. باید شاخصهای کلیدی درستی برای هر مرحله از سفر مشتری انتخاب کنید. این شاخصها نشون میدن کمپین چقدر خوب داره عمل میکنه و تو برنامه ریزیهای بعدی راهنمای شما میشن.
یادتون باشه، بهترین محتوای ویدئویی اونیه که با مخاطبها رابطه ی شخصی برقرار کنه و مناسب مرحلشون تو قیف بازاریابی باشه. از ویدئوهای آموزشی و احساسی تو مرحله آگاهی، ویدئوهای آموزشی و داستانی تو مرحله ارزیابی، تا ویدئوهای دمو و نظرات مشتریها تو مرحله تبدیل، انتخاب محتوای درست – و شاخصهای مناسب برای اندازه گیری اونها – کلید موفقیته.
حالا شما دانش لازم رو دارید تا تو دنیای پرشتاب بازاریابی ویدئویی بدرخشید! از این نکات استفاده کنید تا کمپینهای ویدئویی بعدیتون رو برنامه ریزی و ارزیابی کنید و برندتون رو رشد بدید.
دوره الفبای برنامه نویسی با هدف انتخاب زبان برنامه نویسی مناسب برای شما و پاسخگویی به سوالات متداول در شروع یادگیری موقتا رایگان شد: