همه چیز خیلی هیجان انگیز به نظر میرسه و احتمالا بی صبرانه منتظری تا اولین هنرنماییت در عرصه و شغل برنامه نویسی رو در حالی که اشک توی چشمات جمع شده و با بغض از دلایل موفقیتت میگی، به جهانیان نشون بدی. ولی این وسط یه "اما"ی بزرگ بین تو و لحظات پرشکوهت در حال نشون دادن هنرنمایی برنامه نویسی ات وجود داره!
اون اما، مربوط میشه به اینکه: اما اصلا به شغل برنامه نویسی علاقه داری؟ اما توانایی حل مسئله رو در خودت پرورش دادی؟ اما طاقت ساعتها درگیری با یک مشکل توی برنامه ات رو داری در حالی که میدونی ممکنه در نهایت مشخص بشه مشکل فقط از یه اشتباه منطقی کوچیک بوده؟ اما میتونی با عصبانیت به میز جلوت مشت بزنی و فریاد بزنی: لعنتی تمام روزم بخاطر یه اشتباه تایپی رفت و هیچکس... تقریبا هیچکس نتونه دستش رو روی شونه ات بذاره و در حالی که سر تکون میده با تاسف بگه میفهممت رفیق... برای منم این اتفاق افتاده!
این مقاله داستان پیرزن یا پیرمرد و دریاست! داستان سانتیاگوی پیر که 85 روز هیچ ماهی نگرفت اما بعد از یک پیکار طولانی با یک مارلین بزرگ شکارش کرد! اما حدس بزن تهش چی شد! سانتیاگو با اسکلت ماهی مارلین به ساحل برگشت چون کوسهها مارلین رو خورده بودن! اما این بار دریای قصه ما دنیای برنامه نویسیه! به من اعتماد کن! خیلی وقتها سانتیاگوهای پیر دست خالی از این دریا بر میگردن و هیچ ماهی مارلین درشتی در کار نیست! خیلی وقتها برنامه نویسهای حرفه ای درست وقتی که مارلین رو شکار کردن میفهمن که فقط یه اسکلت به ساحل بردن. چون برنامه نویسی حرفه مناسب اونها نیست.
لازمه به همه اینا کاملا با دقت فکر کنی، چون این خطر بالقوه همیشه هست که تازه واردها بخاطر شرایط بد کار یا مشکل مالی یا شنیده هاشون از برنامه نویسهای پولدار به فکر وارد شدن به دنیای برنامه نویسی بیفتن. احتمالا در نهایت چیزی براشون نمیمونه جز چند سال رفته از عمر در حالی که از شیوه گذروندنش راضی نبودن! پس قبل از دست به کار شدن برای یادگیری الفبای برنامه نویسی این مقاله رو مطالعه کن! خوندن این مقاله رو حتی اگر همین الان یه برنامه نویس هستی بهت توصیه میکنم.
علائمی که نشان میدهند شما نباید برنامه نویس باشید
همیشه این رو یادت باشه: بیشتر وقتها تو هوش و یا حتی دانش لازم برای برنامه نویسی رو داری. بیشتر آدمها میتونن تبدیل به برنامه نویس بشن. حتی کودکان حالا میتونن به راحتی برنامه نویسی رو یاد بگیرن و برنامه بنویسن. زبانهای برنامه نویسی خیلی زیادی برای کاربردها و سلیقههای مختلف ساخته شدن. پس چی باعث میشه نتونی برنامه نویسی رو به عنوان شغل آینده ات حساب کنی؟ شخصیت! توی این قسمت بهت میگم که چه چیز هایی باعث میشن تو در نقش یک برنامه نویس احتمالا احساس خوشبختی نکنی! اگر این علائم رو درخودت دیدی بهت پیشنهاد میکنم بیشتر دنبال علایقت بگردی:
در یادگیری و حل مسائل مستقل نیستید
بعضی از برنامه نویسها توانایی حل مشکلاتشون رو به صورت خودمختار ندارن. اونها معمولا از جستجوی اینترنتی میترسن. وقتی مشکلی توی کدهاشون به وجود میاد همیشه ترجیح میدن قبل از هر کاری اون رو از برنامه نویسهای دیگه بپرسن. تعداد این دسته از برنامه نویسها اصلا کم نیست. کافیه سری به گروههای تلگرامی برنامه نویسی بزنی تا با لیست سوالات تکراری و عجیبی مواجه بشی که به راحتی با جستجو میتونن خیلی سریعتر به جواب برسن!
بعضی دیگه از برنامه نویسها برای تک تک چیزهای جدیدی که قراره یاد بگیرن به دنبال کلاسهای برنامه نویسی هستن. اونها هیچ وقت چیز بیشتری از چیزی که توی کلاسها بهشون گفته میشه یاد نمیگیرن. احتمالا اگر توی کلاسهای آموزشی برنامه نویسی شرکت کرده باشی با این افراد برخورد داشتی. افرادی که تک تک سوالاتشون رو از استاد میپرسیدن، توی حل کردن تمرینها مشکل داشتن و جوابها رو از دیگران میگرفتن.
اما مشکل اینجاست که همیشه استادی وجود نداره که سوالاتو ازش بپرسی. همیشه کسی نیست که همه چیز رو مو به مو بهت آموزش بده. تو یه سانتیاگوی پیر وسط دریایی و باید خودت از پس کوسههای کله چکشی بر بیای! و این شروع مشکلات توست! اگر سانتیاگوی مستقلی نباشی احتمالا بعد از مدتی کسل و نا امید میشی و تصورات سیاهی در مورد توانایی هات پیدا میکنی. روی قایق یکه و تنها از گرسنگی و گرما زدگی میمیری و خوراک کوسهها میشی! اگر این ویژگی رو داری بهت پیشنهاد میکنم به دنبال حرفه ای بگردی که در اون مستقل و متکی به خودتی.
اما شاید مستقل هستی و فکر میکنی میتونی مثل یک قهرمان برنامه نویسی رو یاد بگیری و بعد روی پای خودت بایستی. میتونی از خوندن راهنمای جامع برنامه نویس شدن شروع کنی و بعد، با دوره متخصص آموزش برنامه نویسی حرفه ای بشی!
عمل کردن را به فکر کردن ترجیح میدهید
خیلی از برنامه نویسها ترجیح میدن هرچه سریعتر بدون داشتن هیچ ایده ای دست به کد بشن و هرچیزی که به ذهنشون میرسه بنویسن. متاسفانه با پروژه ای پر اشتباه، غیر بهینه و کد هایی کثیف و غیر استاندارد مواجه میشن که بیشتر شبیه یک دیس اسپاگتیه! اونها فکر میکنن چندین هزار خط کد که فقط کار کنه، خیلی بهتر از ده خط کد استاندارد و تمیزه. تقریبا هیچ فکری پشت این کدها نیست و بنابراین حتی اگر نتیجه نهایی اون یک نرم افزار باشه که کار میکنه، کد اونها درست نیست. درست نبودن کد باعث بالا رفتن هزینههای نگهداری و بهبود و مشکل کردن اونها میشه. اگر تو از این دسته هستی باید بهت بگم بازار کار برنامه نویسی طالب چنین برنامه نویس هایی نیست!
از مسائل منطقی متنفرید
شغل برنامه نویسی یعنی حل مسئله، حل مسئله و حل مسئله! مسائل و چالشهای برنامه نویسی مسائل منطقی هستن. توی بعضی از موقعیتها با یک نگاه کلی فکر میکنی نوشتن یه برنامه خاص یا حل یک مشکل قرار نیست بیشتر از ده دقیقه طول بکشه. اما باید بهت بگم خیلی از این مواقع، در پایان روز غم زده به غروب آفتاب خیره میشی. فکر میکنی چطور ممکنه حل یک مسئله به ظاهر ده دقیقه ای یک روز کامل درگیرت کنه؟ اما این چیزیه که توی دنیای برنامه نویسی کاملا ممکنه! تو باید عاشق حل مسئله باشی تا بتونی با ساعتها درگیری با اون کنار بیای و حتی ازش لذت ببری.
پیشرفت شغلی عادی و ثابت را میپسندید
در شغل برنامه نویسی باید همیشه در حال یاد گرفتن باشی. تقریبا هیچ استراحتی از یادگیری وجود نداره. ماه به ماه تکنولوژیهای جدیدی پا به عرصه میذارن. اگر آدمی باشی که دوست نداشته باشی مدام در حال یاد گرفتن باشی بعد از مدتی به کلی از نیازهای بازار کار عقب میافتی. به علاوه بعد از یاد گرفتن هر زبان برنامه نویسی تعداد زیادی کتابخونه، فریمورک و ابزار برای اون زبان وجود داره که باید یاد بگیری با استفاده از اونها بهتر کد بزنی و برنامههای استانداردتری بنویسی.
حقوق یا دستمزد یک برنامه نویس رو علاوه بر سابقه و نمونه کار، دانش و به روز بودن اون برنامه نویس تعیین میکنه. درست همونطور که سانتیاگوی پیر به تناسب بزرگی اسکلت ماهی مارلین عزت و احترام گذشته اش رو دوباره به دست آورد و قهرمان شد! سانتیاگو برای ماهی گیری از روشها و ترفندهای استانداردی استفاده میکرد که ماهی گیرهای دیگه بی اهمیت تصورشون میکردن! البته متاسفانه استثناً ترفند هاش نتونست جلوی کوسههای کله چکشی رو بگیره. اما به هر حال حداقل با اون ترفند ها، کوسهها به نوایی رسیدن و خودش سریال بی پایان شکست رو به سرانجام رسوند!
در واقع توی کار برنامه نویسی تو با یاد گرفتن، پیشرفت شغلی خودت رو تضمین میکنی. بنابراین اگر طالب این هستی که فقط به تناسب سالهای سابقه کارت فیش حقوقیت درخشانتر بشه برنامه نویسی شغلی که دنبالش میگردی نیست!
دوست دارید ساعات کاری منظمی داشته باشید
اگر به دنبال اون هستی که صبح به سر کار بری و بعد از 8 ساعت کار برگردی به خونه و با خانواده تلوزیون ببینی خبر بدی برات دارم! توی اکثر شرکتهای برنامه نویسی روزهای آخر تحویل پروژه فشار کاری زیاد میشه. خیلی وقتها اعضای تیم مجبور میشن برای تحویل پروژه در مهلت مقرر ساعات بیشتری رو کار کنن.
شاید با خودت بگی که من دوست دارم یه فریلنسر بشم. اما این وضعیت حتی برای فریلنسرها هم وجود داره. خیلی وقتها فریلنسرها هم مجبور میشن برای تحویل پروژه در مهلت تعیین شده توی روزهای آخر شبانه روز کد بزنن! چرا؟ چون برای یک فریلنسر یا حتی شرکت برنامه نویسی، تحویل در مهلت تعیین شده یعنی همه چیز!
سانتیاگوی پیر وقتی هنوز قرص ماه توی آسمون بود بیدار میشد و وسایل ماهی گیری اش رو به همراه مانولین شاگرد کوچک وفادارش جمع میکرد. سانتیاگو سه روز رو وسط دریا و روی یه قایق کهنه، بدون چیزهای استانداردی که ما بهشون میگیم غذا گذروند تا به هدفش برسه. به قول مانولین "مرد باید از اینجور کارها بکند!" من اون جمله رو اصلاح میکنم: "برنامه نویس باید از اینجور کارها بکند!"
دوست دارید سریعا پولدار شوید!
بذار داستان یک نوع از افراد نا امید از برنامه نویسی رو برات تعریف کنم! این شخص تجربیات پولدار شدنهای یک شبه مثل پولدار شدن برنامه نویس بازی Flappy bird رو میبینه. کم کم با خودش فکر میکنه برنامه نویسها دسته ای از دزدان دریایی کارائیبِ یابنده گنجهای مفتون هستن! نامبرده با هیجانی وصف نشدنی، شتابان به سمت دنیای برنامه نویسی میاد! حدستون درسته! شخص فوق الذکر دقیقا به دنبال پولِ باد آورده به این رشته رو آورده!
اما واقعیت اینه که اتفاق هایی مثل داستان Flappy bird به ندرت اتفاق میافتن! صد در صد اتفاق افتادن دوباره اونها ممکنه. اما اتفاق افتادنش بیشتر از دانش برنامه نویسی به دانش روان شناسی احتیاج داره! در ضمن اکثر اشخاص مشابه شخص فوق الذکر که امیدوارم تو جزوشون نباشی، میخوان یه نسخه مشابه فلپی برد بزنن و پولدار شن! جواب من به اون دوستان اینه: Flappy bird که قبلا ساخته شده دوست عزیز!
نسبت به نظرات دیگران انعطاف پذیر نیستید
توی کار برنامه نویسی باید ذهنت نسبت به نظرات دیگران کاملا باز باشه. باید روی اونها فکر کنی و بدون تعصب روی روش خودت، در صورت درستی بپذیریشون. مثلا وقتی یه برنامه نویس با سابقه بشی، ممکنه گاهی یه برنامه نویس تازه وارد، نظری بده که بتونه زمان اجرای برنامه رو از ده ثانیه به نیم ثانیه کاهش بده. و یا نظر اون زمان کد نویسی قطعه کد رو از 5 ساعت به نیم ساعت تبدیل کنه. اگر ذهنت نسبت به نظر اون فرد بسته باشه 4 ساعت و نیم اضافهتر کار کردی و برنامه ات هم 9 ثانیه و نیم کندتر اجرا میشه!
تحمل nerdها را ندارید
افراد با شخصیت نرد افرادی هستن که علاوه بر داشتن هوش و توانایی و علاقه شدید به چیزی که در اون نرد هستن، به شدت درون گرا هستن! باید بگم که دنیای برنامه نویسی پر از نرد غیر قابل درکه! افرادی که حتی به غذا خوردن و تفریحات عادی یک انسان(!) علاقه خاصی نشون نمیدن! ممکنه به چیزی که برات خیلی خنده دار و جالب به نظر میاد واکنشی جز یه لبخند سرد و زورکی تحویل ندن. و در عوض به موضوعی که اصلا نمیفهمید روزها بخندن! نمیشه گفت که همیشه برنامه نویسها نرد هستن. مسلما تا حالا برنامه نویسهای با شخصیتهای استاندارد و خوش مشرب زیادی دیدی! نرد بودن توی برنامه نویسی یه قانون نیست!
می خوام نظر صادقانه خودم رو بگم! متاسفانه در دنیای برنامه نویسی نردها همیشه تقدیس میشن. تقریبا فراموش شده که نرد بودن فقط یک تیپ شخصیتی خاصه و نه وظیفه برنامه نویس! برنامه نویسها لازم نیست همیشه نسبت به دنیای دور و برشون سرد به نظر بیان. نیازی نیست که دوست نداشته باشن خرید کنن. نیازی نیست ترجیح بدن مثل مارک زاکر برد همیشه تی شرت خاکستری بپوشن! بنابراین اگر نردها رو دوست نداری این اصلا عیب تو نیست، ولی میتونه باعث بشه بعد از چند وقت از کلکسیون همکارهای عجیب و غریب دلزده بشی!
شما کدنویس خلاقی نیستید!
وقتی گفتم برنامه نویسی یعنی حل مسئله حتما فهمیدی که به چی احتیاج داری! به قلابی برای فریادهای یافتم یافتم ارشمیدسی! اون قلاب چیه؟ خلاقیت! خلاقیت یعنی کشف راه حلهای جدید. خلاقیت یعنی نوشتن کدها با روشهای جدید و این توی برنامه نویسی یعنی همه چیز! بدون قلاب خلاقیت در کدنویسی نه تنها فریاد یافتم یافتمی توی کدنویسی ازت بلند نمیشه، بلکه مثل سانتیاگوی پیرِ داستان پیرمرد و دریا، بیشتر وقتها دست خالی از دریای برنامه نویسی بر میگردی!
نمی توانید برای مدت طولانی بنشینید
دنیای برنامه نویسی پر از نشستنهای طولانی مدت و طاقت فرسا پشت کامپیوتره. ممکنه بگی من ایستاده برنامه مینویسم اما به هر حال مجبوری به مانیتور زل بزنی! بعضی وقتها یک چالش اونقدر درگیرت میکنه که ناخودآگاه ساعتها از پشت کامپیوتر بلند نمیشی. فقط اگر خودت برنامه نویس باشی و تجربه کرده باشیش این جمله ام رو درک میکنی: تصور کن از صبح پای کد نشستی، متوجه زمان نشدی و الان اتاق کاملا تاریکه. عرق سرد روی بدنت نشسته. از درون داغی و از بیرون سردته. به علاوه گردن و چشم هات به شدت دردناک شدن! این موقعیت رو فقط وقتی میتونی تحمل کنی که مثل سانتیاگوی پیرِ ماهیگیر، پیرِ برنامه نویسی باشی. یعنی بدونی یه ماهی مارلین بزرگ شکار کردی که بردنش به ساحل کار هر کسی نیست!
زود عصبانی میشوید
هیچکس دوست نداره کنار برنامه نویسی باشه که بخاطر حل ناشدنی به نظر اومدن چالشهای برنامه نویسش با مشت به میز میکوبه و غر میزنه. گاهی استرس کاری توی شغل برنامه نویسی زیاد میشه. گاهی کدها واقعا چالش برانگیز و اعصاب خرد کن میشن! به کد نگاه میکنی اما به نظر هیچ مشکلی نداره. ولی به دلایل جادویی درست اجرا نمیشه! ساعتها کد رو بالا و پایین میکنی، خطوطی رو بهش اضافه و ازش کم میکنی اما نتیجه نمیده! سرچ میکنی و راه حلهای دیگران رو تست میکنی اما این فکر شاخدار به ذهنت میاد که نکنه کامپیوتر تو با بقیه فرق داره! چرا باید اونا جواب گرفته باشن؟
به شخصه وقتی بعد از ساعتها یک باگ چغر بد بدن رو رفع میکنم ممکنه دقایق زیادی با دهان باز به مانیتور زل بزنم! ممکنه بلند شم و دور خونه با شادی بچرخم! بعد دوباره بایستم و فکر کنم: صبر کن ببینم! این کد چرا الان داره کار میکنه؟! شاید باورت نشه که گاهی ممکنه اصلا نفهمی مشکل اون کد چی بود و بعد چرا حل شد! ساعتها وقت و انرژی برای چیزی که هیچ چیزی از فلسفه اش نفهمیدی رفته! بذار بهت بگم که چقدر ممکنه عصبانی بشی! به اندازه یه آتشفشان فعال!
دست سانتیاگوی پیر با کشش ناگهانی طناب قلاب ماهیگیری توسط مارلین پاره شد! در حالی که سه روز تمام اون نخ رو به دست گرفته بود و یک دستش بخاطر کشیدگی عضلات طولانی مدت چنگه شده بود! تصور کن؟! سه روز به حالت نشسته و در حالی که مجبوری یه طناب رو با کشش مناسب نگه داری و تازه تهش ماهی مارلین با همون نخ دستت رو پاره کنه! و اگر بخوای از عصبانیتت دستور بگیری قراره توی دنیای برنامه نویسی از گرسنگی بمیری!
نتیجه گیری
توی این مقاله از نشانه هایی گفتم که اگر در خودت پیدا کردی بهتره دوباره به برنامه نویس شدنت فکر کنی. این داستان سانتیاگوی پیره! داستان لحظات امید و ناامیدی، عصبانیت و صبر، خلاقیت، انعطاف پذیری و... ممکنه دستِ پر از دریای برنامه نویسی برگردی و در غیر این صورت یا میمیری و یا با یه اسکلت بزرگ بر میگردی! اگر نشانههای بالا رو نداری و میخوای یه سانتیاگوی پیروز در شغل برنامه نویسی باشی مقالات بعدی رو دنبال کن!
۱۱۰ دیدگاه
مبینا۱۵ اسفند ۱۴۰۲، ۲۰:۲۲
درود و خسته نباشید خدمت شما
من فارق التحصیل تجربی هستم و امسال پشت کنکور موندم و واقعا پشیمونم
میخوام آزاد بخونم یا غیرانتفاعی ولی بین انتخاب رشتههای روانشناسی و برنامه نویسی برای دانشگاهم گیر کردم به هردوتاشون به شدت علاقه مندم
من تو حل مسائل متوسطم نه ضعیفم نه قوی اما خیلی صبورم و با اینکه ریاضیات رو دوست ندارم اما برای حل یه مسئله حتی شده زمان زیادی بزارم
برای حلش اون با صبوری فکر میکنم و راههای مختلفی رو امتحان میکنم و اینکه من تایپ شخصیتم بسیااار درونگرا هست جوری که با زور من رو از خونه بیرون میکشن نکته ی دیگه ای درباره ی من اینه که پتانسیل نشستن پشت سیستم برای ساعات زیاد رو دارم و از این کار لذت میبرم ذهنم نسبت به گفتههای دیگران بازه و مشکلی تو این مورد نیست و علاقه ی خیلی زیادی به خوندن کتاب و یادگیری موارد مختلف هستم چه درسی چه غیر درسی
ولی با این حال درک خویی از ادراک و احساسات انسانها دارم و بخاطر همین نمیدونم کدوم رشته برای من مناسب تره
من درباره ی این دو رشته تحقیقات بسیار زیادی انجام دادم اما میترسم از اینکه انتخاب اشتباهی کنم
به طور مثال من الان دچار سردرگمی و شک هستم که آیا مناسب برنامه نویسی هستم یا نه چون اینجور که از تحقیقاتم فهمیدم باید زبان و ریاضیات بسیار قوی داشته باشی من زبان رو میرم کلاس و قبلا هم میرفتم ولی ولش کردم اما توی هردو مورد متوسطم نمیشه گفت خیلی قویم منتهی همونطور که گفتم تو یادگیری صبورم اگه چیزی رو یاد نگیرم به راحتی ازش نمیگذرم فقط برای پاس کردن درسها و امور مسائل مشابه ازش حل میکنم که راه حلش رو پیدا کنم
به نظرم شما کدومشون برای من مناسبتر هستند؟
و اینکه رشته ی برنامه نویسی در کجاها میتونه کار پیدا کنه؟ منظورم اینه کجا میتونه شاغل باشه ؛ کار کردن در چه شرکت هایی بهتره براشون؟
و در آخر ممنون از وقتیکه برای خوندن و پاسخگویی به نظرم گذاشتین😊🌸
نازنین کریمی مقدم۲۸ اسفند ۱۴۰۲، ۲۰:۲۹
درود
با توجه به توضیحاتی که دادید برنامه نویسی براتون مناسبه. نیاز نیست زبان و ریاضی خیلی قوی داشته باشید در حین کار با اصطلاحات مرتبط حوزه آشنا میشید و به مرور قوی خواهید شد. برای ریاضی هم که مهارت حل مساله مهمه که اینطور که گفتید صبر لازم برای برنامه نویسی و تفکر رو دارید.
تقریبا هر کسب و کاری نیاز به یک برنامه نویس برای ساخت وب سایت و یا اپلیکیشن خودش داره. بجز اون یسری از شرکتها کارشون کلا برنامه نویسی و سفارش گرفتن از سایرین هست و در مجموع برنامه نویسی موقعیتهای شغلی فراوانی داره که با جستجو در سایتهای کاریابی مثل جابینجا و جاب ویژن میتونید شرایط هرکدوم رو بررسی کنید.
برقرار باشید
Motahareh ghasemi۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۳۶
سلام من دانشجوی پزشکی ام د عین حال به علوم کامپیوتر هم علاقه دارم و دوست دارم در کنار پزشکی یه مهارت متفاوت یاد بگیرم، دارم به برنامه نویسی فکر میکنم ولی نمیدونم از پسش برمیام یا نه،مطمئن نیستم از کجا باید شروع کنم
یا چطور حوزه کامپوتری متناسب با خودم رو پیدا کنم؟
نازنین کریمی مقدم۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ۰۵:۵۷
درود
بهتره حوزه هوش مصنوعی رو بررسی کنید و وجه اشتراک علوم پزشکی و کامپیوتر مورد علاقه تون رو پیدا کنید. زبان برنامه نویسی که یادگیریش مفید هست پایتون میباشد.
Ali۱۷ آذر ۱۴۰۲، ۲۰:۴۶
سلام من به برنامه نویسی تا حدودی علاقه دارم البته علاقه ام بیشتر به کامپیوترو سخت افزاره اما واقعا حوصله اینکه بشینیم بیشتر از ۶-۷ ساعت کد بزنم و به کامپیوتر زل بزنم رو ندارم و سر درد میگیرم .بنظرتون واردش بشم یا نه ؟
نازنین کریمی مقدم۱۸ آذر ۱۴۰۲، ۱۳:۰۹
درود
خیر اگر حوصله بیش از شش ساعت رو ندارید، بهتره به سراغ برنامه نویسی نیاید.
mahdi bayat۱۷ آبان ۱۴۰۲، ۰۶:۰۸
تعریف کردن این دلایل همراه با یک داستان واقعا جالب بود، دلم نیومد تا آخر نخونمش:)
مقالاتی که همراه با یه داستان تعریف میشه واقعا برام جذابه و خیلی سریع تو ذهنم میشینه و ارتباط باهاش برقرار میکنم. در کل مقاله پر محتوایی بود برای افرادی که قصد دارن پا به دنیای بی انتها و نامحدود برنامه نویسی بزارن.
۰۵ شهریور ۱۴۰۲، ۲۰:۱۷
مقاله خوب و واقع بينانه اي بود. اين روزا انقد برنامه نويسي رو تبليغ کاذب ميکنند ديدن اين مطلب باعث دلگرمي بود.به عنوان کسي که 17 سال در حوزه کامپيوتر مشغولم و ارشدش رو دارم و چند سال برنامه نويسي کردم و پوستم کنده شده در اين راه ميگم: اين رشته پولسازه اما زحمتتتت داره چرا همه فکر ميکنند خيلي ساده و يه شبه ميتونن تو اين رشته به پول برسن.از 80نفري که توي دانشگاه بوديم در نهايت 3 نفر تونستن واردش شن . شايد چند سال اندازه يه کارمند ساده پول دريافت کنيد اما چندين برابر اون زحمت بکشيد.گردن و دست و پا و چشم و اعصاب رو بايد بديد در اين راه! روزايي ميرسه که ميگيد خدايا چرا نرفتم يه منشي ساده شم در حالي که حقوقم با اون يکيه ؟! شايد بگيد فريلنسر ميشم! اوکي ولي وقتي عمق فاجعه رو درک ميکنيد که چند ماه صبر کنيد تا يه پروژه گيرتون بياد تازه دردسراي سر و کله با مشتري بماند. همه مواردي که گفتيد لازمه اين شغله . شما هم در جواب همه اصرار داريد اونها را هول بديد سمت اين حوزه! طرف ميگه علاقه ندارم آدمش نيستم ميگيد بيا وب و UI!!! خانما آقايون گول تبليغات رو نخورديد اين رشته بسيار سخت و طاقت فرساست اگر تحملشو داريد روحيتون سازگاره و عاشق درگيري ذهني و کلي چالش هستيد و اعصاب فولادي داريد بسم اله!
نازنین کریمی مقدم۰۶ شهریور ۱۴۰۲، ۰۵:۳۵
درود
ممنون که تجربه تون رو با ما به اشتراک گذاشتید :)
مریم۰۹ دی ۱۴۰۲، ۱۸:۳۰
سلام
ممنون از مقاله خوبتون
من یه سوال داشتم اگر بتونید کمک کنید ممنون میشم، من طراح گرافیک هستم
گرافیک دوست دارم و ساعتها میتونم طراحی کنم ولی مدتی هست دنبال یه کار جدید برای یادگیری میگردم چون میترسم شغل گرافیک آینده خیلی خوبی نداشته باشه و اینکه دوست دارم یه کار با ارزش کنم در آینده واسه بشر و فکر کردم شاید برنامه نویسی ویا هوش مصنوعی انتخاب خوبی باشه ولی هیچ شناختی ازش ندارم، و اینکه از ریاضی و حل مسئلههای ریاضی اصلا خوشم نمیاد و در کامنتها دیدم نوشته شده پایتون ریاضی هست، تصمیم گرفتم طراحی وب یا بگیرم هم کد نویسی هم گرافیکی، آیا چند سال وقت گذاشتن و هزینه کردن برای اینکار آینده خوبی داره و واسش کار و درآمد مناسب هست یا مناسب مهاجرت هست ؟
نازنین کریمی مقدم۱۰ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۳۶
درود
شما اگر در حرفه خودتون قوی باشید کار برای طراح گرافیک بسیار زیاده و اگر میخواید درآمدتون رو زیاد کنید میتونید موشن گرافیک هم یاد بگیرید.
درغیر این صورت براساس توضیحاتی که دادید یادگیری بحث ui و ux رو توصیه میکنم که بازارکار خوبی برای طراحان داره و یجورایی بین برنامه نویسی و گرافیک هست. اگر قصد مهاجرت دارید برای اطمینان میتونید بحث فرانت اند رو هم استارت بزنید.
۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۲۹
من هیچ کدوم از موارد بالا را ندارم و عاشق حل مسئله و ریاضی هستم
وقتی میتونم یک معما یا مسئله ای را حل کنم بسیار خوشحال میشم و فرد درونگرا هم نیستم عاشق ارتباط و تعاون هستم
میتونم روزی ده ساعت فقط یه جا بشینم و تو لبتاپ کار کنم
ولی با این حال که هیچ کدوم از شرایط بالا را ندارم ولی لازم دو دل هستم
برم یا نه
اگه برنامه نویسی بتونه در چند دهه آینده به شدت پیشرفت کنه خوب هم میشه
عاشق یادگیری و پیشرفت هستم و همیشه میخوام امروز و فردام فرق کنه و یه چیز جدید یاد بگیرم
منو هم راهنمایی کنید
نازنین کریمی مقدم۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۲۲
درود
شما به طور پیش فرض شرایط لازم رو دارید و نگران نباشید، روزبه روز محبوبیت برنامه نویسی داره بیشتر میشه. برنامه نویسی انقدر خوبه که بقیه در کنار رشته خودشون یاد میگیرند و ازش درآمد هم دارند.
میتونید یک زمینه از برنامه نویسی رو انتخاب کنید و استارت بزنید، بعد از دوماه کار متوجه میشید که برای برنامه نویسی ساخته شده اید یا خیر.
۱۱ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۰۷
سلام وقتتون بخیر،، مقالتون بسیار مفید و عالی بود!
بنده یه مشکل دارم در رابطه با انتخواب رشته.....
من پایه یازدهم رشته تجربی هستم... بشدت به برنامه نویسی سی پلاس پلاس علاقه دارم.... به ساخت بازی هم همینطور ...
به ساخت پروژههای سنگین مثل ساخت موتور رندرینگ و ساخت گیم انجین رو اوردم .. و خب تا حدودی هم پیشرفتم ولی فهمیدم کنکورم مهمتره از همه.... نمیدونم چیکار کنم ... برم برنامه نویسی یا برم رشتههای پزشکی و .... از پزشکی بدم نمیاد ولی علاقه من سمت برنامه نویسیه و همه افرادی ک دیدم گفتن ک برنامه نویسی اینده نداره.... حالا از ینفر تضمین میخواستم ک ایا برم توی رشته مهندسی کامپیوتر (نرم افزار ) و تا دکتری هم پیش برم بازار کار برای ی برنامه نویسی C++ وجود داره؟؟
کلا خلاصه بخوام بگم :
رشته مهندسی کامپیوتر -> نرم افزار -> دکتری -> پیدا کردن کار (ک من شنیدم کار نیست) -> جمع کردن یک گروه و ساخت گیم انجین -> ساخت بازی با اون گیم انجین(مثل شرکتهای بزرگ) -> درامد
یا اینکه
پزشکی / دندان پزشکی / دارو سازی -> تضمین آینده و درامد بالا (و ترک برنامه نویسی برای همیشه) ( نداشتن سربازی !!)
حال من چ کنم ؟؟؟؟
کمک
نازنین کریمی مقدم۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ۰۸:۴۹
درود
شرایط پزشکی با برنامه نویسی متفاوت هست. دروسی که برای کنکور باید بخونید هم متفاوت هست. بنده فرض میکنم انقدر درستون خوبه که امکان قبولی هر دو رو دارید.
شما برای پزشکی حداقل 6 سال زمان میذارید اما این زمان برای برنامه نویسی 4 سال هست. شما در پزشکی مراحل سختی رو طی میکنید و در پایان درآمد بالایی دارید و عنوان دکتر بهتون اضافه میشه اما در برنامه نویسی هرچه مهارت بیشتری داشته باشید درآمدتون بیشتره و عنوان تون مهندس میشه.
اینکه گفته میشه در حوزه برنامه نویسی کار نیست دیدگاه غلطی هست که از سالها پیش بوده و هنوز هم تکرار میکنند. اما اصلا درست نیست. شما در هر حوزه ای مهارت داشته باشید کار پیدا خواهید کرد. اما حوزه بازی سازی در اون ابعادی که تصور میکنید متاسفانه در ایران جا نیفتاده و بر همین اساس اگر بخواید پیش برید، باید کارشناسی رو در رشته مهندسی کامپیوتر خونده و ارشد و دکتری رو در خارج از کشور ادامه بدید.
۰۳ مرداد ۱۴۰۲، ۲۲:۲۲
سلام
۳تا از بزرگترین مشکلات روانی برنامه نویساها را دوست دارم بگم بهتون :)
11کیلومتر کد نوشتی تو عمرت
بعد یه وردپرس کار با سابقه 2ماهه ازت ایراد میگیره که سایت که من طراحی میکنم(با قالبها و پلاگینهای رایگانش :/)
از سایت تو بهتره...
*استخدام برنامه نویس
C ++
C
C#
مسلط به
جاوا
پایتون
تمامی کتابخانههای بروز
آشنا به شبکه سازی و It
مهندسی نرم افزار/کابل کشی
مهارت کامل در
فتوشاپ،سوشال مدیا،دیجیتال مارکتینگ
ساعت کاری=تمام وقت
حقوق 8.000.000 ملیون
:////
*سلام
یک سایت مثل گوگل میخام برام طراحی کنید
(یک برنامه مثل فیسبوک)
حداکثر ام میتونم 10ملیون تومان پرداخت کنم.
://
در کل راضی ام من.
نازنین کریمی مقدم۰۴ مرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۴۷
درود
بله متاسفانه چنین درخواستهای عجیبی و دور از ذهنی در برنامه نویسی زیااااد وجود داره. اما اگر همه مون اصرار بر پرداخت معقول داشته باشیم و کارها رو قبول نکنیم، بازار هدف و کارفرما ازمون سواستفاده نمیکنه!
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۲۳:۴۰
من چند وقتیه که کارو شروع کردم و باید بگم بهترین مقاله برای هرکسی که میخواد بیاد توی این حرفه هست...واقعا عالی بود
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۵:۵۲
سلام. ممنون از مقاله خوبتون.
من راستش از همه ی ویژگیهای برنامه نویسها فقط درونگرا بودنش رو دارم :دی
ویژگیهای بالا رو تقریبا دارم. از برنامه نویسی هم حقیقتش میترسم. اما ظاهر سایت و اپهای اندرویدی و ظاهر نرم افزارها خیلی منو جذب میکنه. بعد از خوندن مقاله تون رفتم راجب فرانتاند و بکاند یه چرخ کوچیکی توی نت زدم؛ و فهمیدم فرانتاند مناسب منه. چون از کد زدن خشک و خالی بدم میاد و دوست دارم نتیجه شو حداقل در ظاهر یه اپ یا سایت، روی صفحه ببینم. ولی خب اون ترسه همیشه هست! ترس از درآمدش که کم باشه، مدت زمان یادگیریش که طولانی بشه، اینکه (چون کلا کد زدن رو ترسناک میبینم) موفق نشم، هزینههایی که دربر داره این کار...
راستی! هزینه!! برای فرانتاند کار بودن باید با اشتراک سایتها و ابزارهای این کار دست و پنجه نرم کنیم؟ یا با ابزارهای رایگان هم میشه موفق بود توی این کار؟ حقیقتش حوصله تحریمها و قندشکن رو دیگه ندارم!
درکل برنامه نویسی اندروید و ویندوز و مک و آی او اس هم شبیه همین وب هست که فرانتاند و بکاند باشه؟ مثلا همیشه ظاهر اپ و نرمافزار دست یه فرانتاند کار باشه؟ چجوریه؟؟
برای ظاهر اپهای اندرویدی یا نرم افزارهای ویندوزی فقط باید طراح UX-UI باشیم یا برنامه نویسی هم لازمه؟
اصلا اینطوری بپرسم بهتره؛ کار یه طراح UX-UI با یه فرانتاند کار متفاوته؟ میشه یه طراح، ظاهر رو با فتوشاپ یا ایلوستریتر طراحی کنه، بعدش بده به یه فرانتاند کار، تا اون رو به صورت کد پیاده کنه؟
نازنین کریمی مقدم۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۷:۳۳
درود
همین اول کار بگم که تحریما اذیت میکنه :)
بله کار ux کار با فرانت اند متفاوت هست و به همین صورتی هست که فکر میکنید. اگر ux کار باشید کلا با برنامه نویسی کاری ندارید و فقط طراحی گرافیکی رو انجام میدید.
اگر به ذات کدنویسی علاقه مند هستید توصیه میکنم html و css یاد بگیرید. راحت هستند و حداکثر سه ماه طول میکشه. میتونید مقاله <a href="https://7learn.com/?p=72184" rel="noopener nofollow" target="_blank">نقشه راه فرانت اند</a> رو مطالعه کنید توش منبع رایگان معرفی کردیم.
اگر صرفا ساختن سایت براتون جذابه میتونید سراغ وردپرس برید.
در کل کار فرانت اند سیستم قوی نمیخواد و نسبت به سایر حوزهها هزینه کمتری داره.
۲۲ فروردین ۱۴۰۲، ۲۱:۳۱
سلام وقت بخیر . خیلی مقاله مفیدی بود . من ترم اول دانشگاه هستم و منهدس کامپیوتر هستم یعنی تازه میخوام شروع کنم . درونگرا هستم گیمر هستم و به گیمهای انلاین و اکشن خیلی علاقه دارم . به امار و هندسه علاقه دارم ولی از حسابان و حل مسایل عددی پیچیده بدم میاد . خیلی وقتا پیش اومده یه ارور کامپیوتری مثلا مربوط به گیم دیدم و با سرچ در اینترنت حلش کردم و یهو ساعت رو نگاه کردم دیدم 6 ساعت دورش بودم . ولی بعضی ارورها هم بوده که تو اینترنت هیچ اطلاعات دقیق ازش نبوده و اعصابم خرد شده . 3 ماه پیش یه کلاس پایتون رفتم که برم هوش مصنوعی ولی وقتی پروژههای پایتون رو دیدم که با حسابان و مسایل ریاضی امیخته بود که نمیتونستم حلش کنم سردرد میگرفتم و اعصابم بهم میریخت . بعد خودم رفتم از طریق یوتوب و ... فرانت اند یاد بگیرم . داشتم html و css کار میکردم و واسم اصلا حوصله سر بر و سخت نبود تا این که چند نفر فرد که قبلا تو این حوزه بودن گفتن من اگه برمیگشتم به جوونیم میرفتم هوش مصنوعی و دواپس چون الان هوش مصنوعی میتونه توسعه وب رو بیکار کنه . الان موندم چیکار کنم تو فکر هوش مصنوعی یا بازی سازی هستم . بازی سازی خیلی الفاظ منفی دربارش هست که میگن بیشتر مثل کسی هست که میره مثلا به خاطر علاقش موسیقی دان میشه یا میشه نجار . لذت میبری ولی پول و اینده توش نیست . هوش مصنوعی هم با توجه به شخصیتم انگار 50 50 هست ریسک داره . حس میکنم بازی سازی رو بیشتر دوست دارم . شرمنده طولانی شد خواستم یه راهنمایی کنید . یا اگه مورد دیگه ای مد نظر هست پیشنهاد بدید
نازنین کریمی مقدم۲۳ فروردین ۱۴۰۲، ۱۶:۲۸
درود
جالبه بدونید که خودم شرایط شما رو داشتم، کارشناسی روی بازی سازی و ارشد رو روی هوش بودم و نهایتا شغل فعلیم فرانت اند هست:) پس کاملا متوجه میشم که دغدغه تون چیه.
در سنی که دارید تنوع طلبی کاملا طبیعیه و باید به هر زمینه یکم ورود کنید تا علاقه تون رو کشف کنید. در برنامه نویسی این اصل برقراره که: در هر حوزه مهارت داشته باشید درآمد بالایی خواهید داشت. منتها یسری حوزهها مسیر سخت و یسری مسیر راحتتری دارند. اینکه میگن گیم پول و آینده نداره، چرا داره اما باید چندسال بیشتر زحمت بکشید، مهارتهای بیشتری یاد بگیرید تا به جایگاه مثلا یک برنامه نویس وب یا هوش مصنوعی برسید.
شما با چهارسال کار و ارتباطات مناسب خیلی راحت میتونید از گیم درآمد بالایی داشته باشید اما یک برنامه نویس وب یا هوش در عرض یکسال یا شاید کمتر میتونه وارد بازار کار بشه. تعداد مشاغل وب و هوش خیلی بیشتره. اینا تفاوتهای بین این سه حوزه هستند و شما باید انتخاب کنید که حاضر به ریسک هستید یا نه. درضمن برای بازی سازی بهتره مقالات این دسته در وبلاگ رو مطالعه کنید تا دید درستی از این زمینه بگیرید.
هوش مصنوعی از لحاظ درآمدی و تضمین شغل در ده سال آینده یک پله بالاتر از وب قرار میگیره وگرنه درحال حاضر این دو حوزه در ایران و خارج از کشور درآمد و موقعیتهای شغلی تقریبا برابری دارند. به شخصه این موضوع که هوش توسعه وب رو بیکار میکنه رو قبول ندارم، هوش مصنوعی میتونه کار رو راحت کنه اما نابود خیر. اگر قرار بود چنین بشه مدتها قبل وردپرس html و css رو به کل نابود کرده بود. خیلی از اتوماسیونهای تحت وب با جاوا اسکریپت پیاده سازی میشه و وردپرس نمیتونه اون کار رو انجام بده یا خیلی پرهزینه هست و خیلی از سیستمهای وب نیاز به پشتیبانی داره که هوش مصنوعی نمیتونه اون حجم و نیازمندی رو تحلیل کنه.
پس نگران نباشید و به تجربه ادامه بدید تا اولویتهاتون از درآمد و زندگی مشخص بشه.
۰۸ فروردین ۱۴۰۲، ۰۳:۳۸
از تابستون ۱۴۰۰ شروع کردم و ۱۸ ماه گذشت تا فهمیدم علاقه همه چیز نیست. در واقع ۱۰ درصد هم نیست. واقعا باید این ویژگیهای بالا رو داشت تا موفق شد و من فهمیدم آدم این رشته نیستم
نازنین کریمی مقدم۱۰ فروردین ۱۴۰۲، ۰۱:۰۱
درود
ممنون که تجربه تون رو به اشتراک گذاشتید.
۰۶ اسفند ۱۴۰۱، ۱۹:۲۳
سلام من میخوام تو قسمت هک و امنیت فعالیت کنم تمام این نکاتی که گفتید شامل این رشته هم میشه؟!
نازنین کریمی مقدم۰۷ اسفند ۱۴۰۱، ۰۶:۳۹
درود
بله کمابیش مشابه هست.
۲۰ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۵۵
خیلی جالب و کمککننده بود، ممنونم از قلم زیبای شما :)
۱۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۹:۰۸
با این چیزایی که شما گفتین .من باید ???کنم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱، ۱۸:۴۰
من همه این ویژگی هارو دارم و خوشم میاد از این شغل.
یسوال داشتم با رشته برنامه نویسی میشه انیمیشن ساز هم شد؟
نازنین کریمی مقدم۳۰ شهریور ۱۴۰۱، ۰۴:۰۳
درود
خیر برنامه نویسی و انیمیشن سازی دو شاخه جدا از هم هستند.
۲۹ خرداد ۱۴۰۱، ۱۷:۲۶
سلام
ممنون بابت اطلاعات خوبی که گذاشتید
واقعا مفید هستن
ولی از اونجایی که من اصلا شناخت خوبی درمورد ویژگیهای ذکر شده نسبت به خودم در اکثر موارد ندارم راحت نمیتونم تصمیم بگیرم
هفته دیگه کنکور دارم و درمورد انتخاب رشته مطمئن نیستم
برام جالبه که چقدر با این دوست آخری که سوال پرسیدن وجه اشتراک دارم
من با توجه به ویدیوهای آموزشی که تو یوتیوب دیدم میدونم که هیچ علاقه ای به کدنویسی ندارم
ولی واقعا علاقه زیادی به هوش مصنوعی، واقعیت مجازی ، واقعیت افزوده، متاورس و در کل تکنولوژیهای روز دارم و میدونم که اگه تو این زمینهها کار کنم به شدت میتونم از کارم لذت ببرم ولی همونطور که گفتم هیچ علاقه ای به کدنویسی ندارم
گیج شدم
ممنون میشم راهنماییم کنید
نازنین کریمی مقدم۳۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۲۴
درود
فعلا تمرکز خودتون رو روی کنکور بگذارید که مقوله بسیار مهمی هست و آینده تون رو جهت میده. انشالله موفق باشید.
بعد از اون حدود دو ماه فرصت تصمیم گیری دارید، میتونید دوهفته یکم کدنویسی مقدماتی رو استارت بزنید بعد اگر مطمئن شدید که علاقه ای به کدنویسی ندارید بهتره وارد مهندسی کامپیوتر نشید. چون بعضی اوقات فرد تصور نسبتا اشتباهی از خودش و علایقش داره.
این کار رو که انجام دادید نتایجش رو همینجا بگذارید تا بیشتر کمک تون کنم.
۲۳ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۳۵
سلام ممنون میشم منو راهنمایی کنید?? من میخوام مهندسی کامپیوتر بخونم اما مطمئن نیستم چون زیاد از کد زدن خوشم نمیاد راستش من بیشتر به خاطر علاقه به ماشین آلات ،ربات،هوش مصنوعی و… میخوام کامپیوتر بخونم /میگن علوم کامپیوتر بیشتر با برنامه نویسی در ارتباطه از طرفی هم خود رشته مهندسی کامپیوتر شامل سخت افزار و نرم افزار که یعنی باز هم برنامه نویسی و کد زنی دارا واقعا نمیدونم چیکار کنم/بهتره برق یا مکانیک بخونم؟
نازنین کریمی مقدم۲۶ خرداد ۱۴۰۱، ۰۰:۲۸
درود
اگر از کدزدن خوشتون نمیاد سمت برنامه نویسی و مهندسی کامپیوتر نرید. در مورد علوم کامپیوتر هم اشتباه متوجه شدید. علوم کامپیوتر از نظر سرفصلی مشابه مهندسیه منتها بجای درسهای مدیریتی یکم ریاضی بیشتری میخونید و در کل علوم کامپیوتر رو توصیه نمیکنم.
بنظرم برق براتون مناسب هست و بعد از اون تحصیل در ارشد در رشته <a href="https://7learn.com/blog/what-is-ai" rel="noopener" target="_blank">هوش مصنوعی</a> یا حتی الکترونیک، مکاترونیک و...
۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۳:۵۵
سلام مجدد
من همونی هستم که ۱۳ سال سعی کردم و نتیجه نداد
در جواب سوال شما:
از کلیپهای آموزش انگلیسی و منابعی مثل یوتیوب استفاده کردم
ابتدا با سی شارپ شروع کردم و بعد به سمت جاوا اسکریپت و ری اکت رفتم
موردی که داشتم درک نحوه نوشتن دستورات نبود نحوه حل موارد بود به طور مثال انجام یک کار در صورت اجرای یک رخداد
ساده بگم نمیدونستم چطور بنویسم و چی بنویسم
واقعا اعصابم بهم ریخت و بد خلق شدم قیدش رو زدم البته الان سی شارپ تدریس میکنم و طبق گفته دانش آموزها خوب هم هست ولی برنامه مفیدی نمیتونم بنویسم حالا با هر زبانی
نازنین کریمی مقدم۲۰ خرداد ۱۴۰۱، ۰۰:۴۹
درود
شما الفبا رو بلد هستید اما روی نحوه استفاده باید بیشتر کار کنید. باید مهارت حل مساله و تفکر الگوریتمی رو بهبود بدید. با توجه به اینکه تدریس میکنید، احتمالا دچار تکرارنویسی هم شدید و چون مدت طولانی هم از این روند گذشته، باید هرچه زودتر تلاش کنید تا از این یکنواختی دربیاید. وگرنه شما یک برنامه نویس نیستید بلکه مدرس هستید.
برای اینکار روزی نیم ساعت از سایتهای حل مساله استفاده کنید (کوئرای فارسی و کدفورسس و امثالهم بسیار مفید هستند) از مسائل ساده شروع کنید تا به سخت برسید. بعد باید سراغ پروژه عملی برید. سعی کنید پروژه هایی انتخاب کنید که سورس دارند و کد خودتون رو با سورس چک بزنید تا متوجه مشکلات بشید.
به یاد داشته باشید که برنامه نویسی یک کار فقط و فقط با تمرین بدست میاد. در حقیقت کدنویسی همون استفاده از حلقه و شرط و... هست، منتها باید بتونید کار رو مرحله به مرحله بشکونید و با استفاده از این دستورات هدف رو بسازید. شما جایی اشتباه نرفتید، اما فقط نیمی از راه رو طی کردید. حالا نوبت طی کردن نیمه بعدی هست.
۱۷ خرداد ۱۴۰۱، ۰۲:۱۵
سلام
من ۱۳ سال سعی کردم برنامه نویسی رو یاد بگیرم ولی هنوز نمیتونم چیزی بنویسم و هزاران اشکال در برنامه ام پیش میاد دیگه امسال گذاشتمش کنار
به نظر شما هم خیلی افراطی تلاش کردم؟
امسال دیگه به این نتیجه رسیدم واقعا راه نرفته نمونده برام
نازنین کریمی مقدم۱۷ خرداد ۱۴۰۱، ۱۳:۰۱
درود
درموردش کمی بیشتر توضیح بدید که دقیقا روش یادگیری و حوزه کاری تون چی بوده تا بتونم بهتر راهنمایی تون کنم.
۰۳ خرداد ۱۴۰۱، ۲۱:۵۵
سلام من فرنت کارم و یکجا فرموده بودید که کتاب الگوریتم جعفر نژاد قمی رو بخونیم / من فرنت کارم و انگولار کار میکنم اما یک جاهایی مثلا چی جوری حلقه بزنم یا ی جاهایی از فیلتر استفاده کنم اینها جاهاشونو نمیدونم اما کار باهاشون رو بلدم ایا این کتاب به درد من میخوره ؟ لطفا جواب بدید من تمامی کامنت هارو خوندم . یعنی اینکه چطور تعریف میشن رو بلدم اما اینکه مثلا کجاها میش ازش استفاده کرد رو بعضی اوقات میفهمم و بعضی اوقات نه و چیزی توی ذهنم نمیاد و خیلیم علاقه دارم ب ااین کارم . ممنون میشم کمکم کنید
نازنین کریمی مقدم۰۴ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۵۳
درود
متوجه شدم هدفتون چی هست. متاسفانه خیر اون کتاب خیلی برای فرانت مناسب نیست، بیشتر حالت مقدماتی داره که حلقه چی هست و .... (مگر اینکه قصد داشته باشید حلقه رو در جاوا اسکریپت یا تایپ اسکریپت بزنید.)
کلا برای انگولار با مطالعه سایت انگولار+ یوتیوب + سرچ در نت خیلی سریعتر و بهینهتر جواب میگیرید. مثلا برای همین بحث حلقه، شما میتونید حلقه رو در تایپ اسکریپت/جاوا اسکریپت بنویسید یا کلا درون تگ html با ngfor تعریفش کنید و این به میزان مهارت تون برمیگرده که از کدوم استفاده کنید.
و بهترین راه برای یادگیری این موارد پروژه عملی هست، حالا یا به صورت استخدام رسمی یا فریلنسینگ.
۰۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰۳:۴۹
سلام ، میشه این ویژگی هارو توی خودمون تقویت کنیم؟
نازنین کریمی مقدم۰۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰۵:۴۹
درود
این موارد میتونه کمک خوبی باشه:
حل پازل - سودوکو - بازیهای فکری + تمرین صبر و تمرکز روی یک مسئله + یادگیری انگلیسی در اوقات فراغت و حل الگوریتمهای موجود در نت
فاطمه۲۹ آبان ۱۴۰۰، ۰۴:۵۸
سلام خسته نباشید
خیلی از مطالب مفیدتون ممنونم
با خواندن مقالهها و کامنتها به یک سری نتایجی رسیدم
من کلا هدفم چندساله برنامه نویسیه اونم فقط بخاطر درآمد زیادش ولی خودم عاشق هنر و نقاشی و این چیزا م یعنی واقعا لذت میبرم ازشون من کلی هزینه کردم و دورههای مختلف زبانهای برنامه نویسی رو خریدم ولی شروع نکردم فکرمیکنم حوصله کد نوشتن و این کارها و نداشته باشم ولی بنظرم گرافیک یا ساخت انیمیشن و اینا برام جذابتر باشه شما میتونید راهنمایی کنید منو که کجا موفقتر میشم و درآمد هر حوزه چجوریه بین برنامه نویسی طراحی سایت و بقیه برنامه نویسیها و برای گرافیک و انیمیشن چه چیزهایی باید بلد باشم؟
Nazanin KarimiMoghaddam۲۹ آبان ۱۴۰۰، ۰۷:۰۰
درود
بنظرم بهترین حوزه برای شما فرانت اند و UX/UI هست.
خیلی از افراد با شرایط شما در این بخش کار میکنند و یجورایی هم برنامه نویسی داره هم گرافیک. درآمد خوبی هم داره.
درموردش در سایت سرچ بزنید کلی مقاله داریم که راه رو بهتون نشون میده.
ممد۲۳ آبان ۱۴۰۰، ۰۷:۵۸
سلام من میخام یه بک اند کار بشم،الگوریتم نیازه قطعیه من؟
Nazanin KarimiMoghaddam۲۳ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۳۴
درود
بله صددرصد نیازه.
حسین۱۳ آبان ۱۴۰۰، ۲۰:۵۸
سلام.همه ی این خصوصیات رو من دارم ولی هیچی از ش نمیدونم.
از کجا باید شروع کرد؟
Nazanin KarimiMoghaddam۱۴ آبان ۱۴۰۰، ۱۹:۰۵
درود
مقاله <a href="https://7learn.com/blog/how-to-start-programming" rel="noopener" target="_blank">چگونه برنامه نویسی را شروع کنیم؟</a> و بعد از اون تمام مقالاتی که پایینش لینک شدند، پاسختون رو به صورت جامع میده.
موفق باشید.
Sayyed Mahdi Hashimi۰۵ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۲۲
تشکر صد سال زنده و سلامت باشی . واقعا لذت بردم.
نازنین کریمی مقدم۰۶ مهر ۱۴۰۰، ۰۱:۲۷
ممنون که با ما همراه هستید.
احمد نبویان۰۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۴:۴۴
سلام
من احمد نبویان هستم.
مطلب شما واقعا فوقالعاده بود خصوصا اینکه لحن جذاب و راحتی داشت برای خوندن.
من توی بازار بورس برنامه نویسی میکنم و خودم تقریبا از هر ۱۰ تا مشکلی که گفتید برنامه نویسا دارن، حداقل ۹ تاش رو تا الان داشتم مثل Debug کردن، تمیز کردن کد و مواردی مثل این. بعضی اوقات خیلی جذابه از این نظر که موفق میشی اما بعضی اوقات کسالت آورترین و خسته کنندهترین کاریه که میتونید توی یه لحظه انجام بدید!!!
در کل لازمه آدم بسیار سر سخت و صبوری باشید یا باصطلاح کله خر!
چون توی برنامه نویسی انگار با یه کشتی ای مواجه هستید که خودتون اون رو ساختید اما مدام کشتی خراب میشه و شما باید عیب یابی کنید و غافل نشید از اینکه کشتیتون روان و با سرعت حرکت کنه، امنیت داشته باشه و غارت نشه!
با تشکر فراوان از خانم زهرا فرحمند بابت این مطلب تاثیرگزار و سایت آموزشی تخصصی سونلرن
نازنین کریمی مقدم۰۶ مهر ۱۴۰۰، ۰۱:۲۸
ممنون از اینکه تجربیات خودتون رو با ما و دوستان سون لرنی به اشتراک گذاشتید :)
ممد۱۷ شهریور ۱۴۰۰، ۱۰:۱۳
به نظر شما من برنامه نويسي رو جدي ادامه بدم؟من عاشق هنر هستم و به صورت نسبتا جدی موسیقی کار میکنم.تو کلاسای پژوهشی برنامه نویسی پایتون مدرسه شرکت کردم و بعد از چند جلسه احساس بی علاقگی به برنامه نویسی میکنم .شاید روحیه من به یه جا ثابت موندن و کد زدن رو نمیپسنده.به نظرتون ممکنه علاقه مند شم بعد یه مدت؟چون موسیقی علاقه واقعی منه برای برنامه نویس شدن زمانی برای موسیقی میمونه؟
[code]
Your Code Here
[/code]
نازنین کریمی مقدم۱۷ شهریور ۱۴۰۰، ۱۴:۱۵
درود
حقیقتا به شخصه این موضوع رو زیاد دیدم که فرد به حوزه دیگه ای علاقه داره، بعد از یه مدت بی میل میشه و اصلا برنامه نویسی رو دوست نداره. اگر هنگام کار این احساس بی علاقگی تون بیش از سه هفته طول بکشه بنظرم بیخیال برنامه نویسی بشید.
و توصیه خودم هم اینه که اگر مایل بودید در این مدت بجای پایتون، طراحی وب رو شروع کنید (یا حداقل بحث UI و UX که مقاله ازش زیاد داریم) اغلب افرادی که تم هنری دارند، در حوزه طراحی وب یا اپ موفقتر هستند.
HaDi۰۵ شهریور ۱۴۰۰، ۱۴:۱۵
سلام مقاله عالی بود . لذت بردم .
باید بگم حدود 6 ماه یا بیشتر من فک میکردم اصلا مناسب برنامه نویسی نیستم و حتی تمرینهای کوچیک رو نمیتونستم انجلم بدم . تا اینکه دلو زدم به دریا شرو کردن تمرین کردن و پروژه زدن . والان تنها چیزی که میخوام اینه هر روز پیشرفت کنم توی برنامه نویسی . سمج باشید وسلام :)
نازنین کریمی مقدم۱۳ شهریور ۱۴۰۰، ۱۸:۵۵
درود بر شما
موفق باشید :)
reza۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۴:۱۶
سلام من خیلی دوست دارم برنامه نویسی یاد بگیرم ولی هر بار تلاش کردم نتونستم من تفکر الگوریتمی ندارم من سینتکس زبان برنامه نویسی رو میدونم مثلا حلقه ی for و... چطور نوشته میشه و... ولی وقتی میخواهم از اینها در یک پروژه ی به کار ببرم نمیتونم منظورم این است من وقتی یک مسئله ی یا پروژه ی بهم میدهند یا میخواهم برنامه اش رو بنویسم نمیتونم براش راه حل ارائه بدم مثلا برنامه ی دستیار صوتی یا برنامه ی تولید یک نرم افزار کتابخونه برای ویندوز با سی شارپ و... یا حتی برنامه ی سادهتر مثلا تبدیل حروف فارسی به عدد مثلا هقتصد و هشتاد و نه رو به 789 تبدیل کنم و....... نمیتونم براشون راه حل ارائه بدم هیچی راه حلی به ذهنم نمیرسه یا تجزیه و تخلیلش کنم الگوریتمش رو بنویسم و بعدش با سی شارپ پیاده سازیش کنم . لطفا کمکم کنید چطوری میتونم قدرت و مهارت الگوریتمی رو قوی کنم قبلا در سایتتون سایتهای معرفی کردید من اونها رو دیدم ولی منظورم اون طوری نیست بلکه هدفم نحوه ی فکر کردن و حل مسئله را قدم به قدم بهمون اموزش بده
نازنین کریمی مقدم۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۱
سلام. نگران نباشید این تفکر به مرور و با تمرین بدست میاد.
بنظرم بهتره که از کتاب مبانی کامپیوتر و الگوریتمهای آقای جعفرنژاد قمي شروع کنید. این کتاب تقریبا اولین چیزی هست که توسعه دهندگان باهاش مفاهیم حل مساله رو متوجه میشوند و در خیلی از مقاطع تحصیلی (چه هنرستان چه دانشگاه) طرفدار داره. بعد به سراغ سایتهای اون مقاله برید. خیلیاشون حل مساله هم دارند که تو مقاله بهشون اشاره کردیم.
رضا۲۵ فروردین ۱۴۰۰، ۲۳:۱۶
سلام
من رشتم کامپیوتره و چیزایی در مورد برنامه نویسی میدونم ولی این که چه زبانی را شروع کنم حرفه ای ادامه بدم نمیدونم؟ من C# و SQL Server کار کردم و پروژه دانشگاهیو با این زبانها نوشتم. از کسی که تجربه برنامه نویسی داره میخواهم بپرسم من ASP.Net را یاد بگیرم با SQL Server یا به سراغ جاوا اسکریپت و یا PHP برم؟ سردرگمم کدومو برم ؟
نازنین کریمی مقدم۲۷ فروردین ۱۴۰۰، ۱۴:۵۴
سلام.
پیشنهاد میکنم با مشاهده آگهیهای شغلی در سایتهای کاریابی مانند جابینجا و امثالهم تصمیم گیری کنید.
در حال حاضر تمامی زبانهایی که نام بردید جزو ده زبان محبوب و پرکاربرد دنیا هستند.
از لحاظ تجربی به بنظرم جاوا اسکریپت رو حتما یاد بگیرید چون تعداد مشاغل خیلی زیادی هستند که سرفصل جاوا اسکریپت رو میخواهند و سریعتر کار پیدا میکنید. از طرفی مثلا اگر در C# حرفه ای باشید و بتونید استخدام بشید، چون مربوط به بک اند میشه حقوق بیشتری میگیرید.
سید محمد عباسی۱۷ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۰۹
ماهیه اگه زبون داشت، میگفت؛ بابا دست از سرم بردار :) از قَلمتون خوشم اومد، اما خُب، تکرار همین ماهیه رو مُخ بود.
تشکر از شما
امیر۲۶ دی ۱۳۹۹، ۱۶:۴۰
سلام ممنون بابت پستتون.ببخشید سوالی داشتم غیر از برنامه نویسی چه شاخه ای خوب هست تو حوزه کامپیوتر؟؟
که راحتتر باشخ۳
نازنین کریمی مقدم۲۷ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۳۴
درود.
شاخه گرافیک که خیلی از کامپیوتریها جذبش میشوند. از کارهای طراحی پوستر، تهیه تیزرهای تبلیغاتی، طراحی کاراکتر و... گرفته تا ساخت انیمیشن. تا حدی کدنویسی نمیخواد اما در هر حال با کامپیوتر کار خودتون رو انجام میدید.
شاخه آیتی هم بسیار خوب و سودآور هست و بازار شغلی مناسبی داره. برنامه نویسی نسبتا کمتری داره ولی باید در مدیریت مسائل مختلف صبر و حوصله داشته باشید.
توصیه میکنم پیشنیازهای هردو و زمینههای شغلی شون رو مطالعه کنید.
امیر۱۳ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۱۸
من خودم وقتی وارد برنامه نویسی شدم به پول و اینا فکر نکردم
اون کد زدن و دستور دادن به کامپیوتر منو جذب کرد
توصیه مهم اینه که از برنامه نویسی لذت ببرید تا موفق بشید
مرتضی۰۶ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۱۵
کاش زودتر این مقاله رو میخوندم و سمت برنامه نویسی نمیرفتم ولی الان دیگه توشم مجبورم ادامه بدم
نازنین کریمی مقدم۰۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۹
درود.
تجربه ثابت کرده که اگر واقعا هیچ علاقه ای به برنامه نویسی نداشته باشید و دلایل برنامه نویس نشدن رو داشته باشید، اثراتش به سرعت در زندگیتون نمایان میشه.
توصیه میکنم شغل یا فعالیت دلخواهتون رو به صورت پاره وقت (مثلا آخر هفته ها) شروع کنید تا روحیه تون حفظ بشه.
hadi۱۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۲۲
سلام ممنون از پاسخ تون ولی راستش من خودم رو مناسب این کار نمیدونم البته نظرم هنوز قطعی نشده من به ورزش علاقه دارم و میدونم تو جایی مثل ایران از اون هم نمیشه پولی دراورد چون پشتیبانی نمیکن شاید مغازه داریم به اون کار مشغول شدم شایدم به کار رانندگی بازم ممنون
hadi۱۴ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۰۸
سلام حسته نباشید ممنون از مقاله خوبتون
به نظر من تو کار برنامه نویسی اگه علاقه نباشه سخته توش دوام آورد یکی از دلیل هاش همین موارد بالا اینکه ساعتها باید پشت کامپیوتر بشینی و اینکه هی باید چیز جدیدی یاد بگیری اگه با این دو مشکلی نداشته باشین اون وقت کار برنامه نویسی رو میتونین ادامه بدین بقیه موارد تو این موقعیت جغرافیا که ما هستیم طبیعی هستن و بعضیها شون شاید در مدت زمان حل بشن من خودم از کد زدن خوشم میاد ولی دو تا موارد بالا رو نمتونم یعنی ساعتها پشت کامپیوتر باشم و خیلی ادم برون گرایی هستم و اینکه وقتی 40 سالم شد بازم باید چیز جدیدی یاد بگیرم این برام سخت میشه و از طرفی هم موندم با این وضع بیکاری آدم واقعا چه کاری انجام بده بازم ممنون از مقاله مفیدتون
نازنین کریمی مقدم۱۶ آبان ۱۳۹۹، ۲۱:۳۴
درود بر شما.
یکی از اصلیترین بخشهای برنامه نویسی همین صبوربودن و آماده بودن برای یادگیری ناشناخته هاست.
چون برون گرا هستید، توصیه میکنم به مقالههای شاخههای برنامه نویسی فرانت اند و بازی سازی حتما یه نگاهی بندازید. بخصوص بازی سازی چون یک کار چندجانبه هست، شما میتونید انرژی خودتون رو در بازی منعکس کنید. الان هم که این شاخهها بسیار پولساز هستند و امتحان کردنشون ضرری ندارد.
Majiidimani۰۲ آبان ۱۳۹۹، ۱۸:۰۴
صاحبان دریا دوست ندارن قلابی که تو دستای یه بچه غول تو دنیای برنامه نویسیه رو ببینند
چه برسه ب اینکه ماهی بگیره/;
ایشالله زندگیه بعدی/?
مهدی۲۸ مهر ۱۳۹۹، ۱۷:۵۳
سلام
واقعا خیلی مقاله خوبی بود
مخصوصا واسه امثال من که تازه میخوان وارد این حوزه بشن
نازنین کریمی مقدم۳۰ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۰
سلام. خوشحالیم که مقاله براتون مفید بوده :)
نازنین کریمی مقدم۳۰ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۰
سلام. ممنون که با ما همراه هستید.
خوشحالیم که مقاله براتون مفید بوده :)
ابوالفضل آل کثیر۲۷ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۰
من خیلی از این ویژگیها رو دارم
ولی خوش خنده هستم
و البته درونگرا نیستم
ولی برنامه نویس خوبی هستم پس تقریبا بخشی از مقالتون نادرست بود
به هر حال ممنون از زحمتی که کشیدید.
نازنین کریمی مقدم۳۰ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۸
درود.
بله خب بالاخره استثنائاتی وجود داره اما اغلب برنامه نویسان همین ویژگیها رو دارند :) :) و افرادی مثل شما در محیط کار و در زندگی موفقتر خواهند بود.
انشالله همیشه همین روحیه رو حفظ کنید.
ff۱۱ مهر ۱۳۹۹، ۲۱:۱۶
تمام ویژگی هایی که عرض کردید در من هست برای یک برنامه نویس بودن، اما نمیدونم چرا هیچوقت نتونستم کاملا ادامه بدم. و رها کردم و فقط تو دوره دانشگاه و دوره هایی در فنی و حرفه ای تجربه کردم. حتی یادمه تو یک آزمونی فقط من نمره 100 آوردم و بقیه همه خراب کردن...
نازنین کریمی مقدم۱۲ مهر ۱۳۹۹، ۱۴:۳۷
سلام.
خب چرا رهاش کردین؟ الان کار دیگه ای انجام میدید یا در حال تحصیل هستید؟ اگر یه مدت برنامه نویسی نکنید ممکنه از اعتماد به نفس اولیه یکم کم بشه، اما بعد از یه هفته به حال خوب گذشته برمیگردید. برنامه نویسی در همه جای زندگی به درد میخوره. باعث بهتر فکر کردن میشه و همیشه بازارکار خوبی داره :)
مهدی۰۴ شهریور ۱۳۹۹، ۱۵:۵۴
سلام
مقاله از نظر محتوای اصلی واقعا قابل ستایشه و از این نظر واقعا کمکم کرد و ممنونم از شما.
ولی جدا ی فکری ب حال این داستان ماهی بکنید. ربط چندانی نداره ب موضوع. ب خصوص اینکه یک جا ماهی گیر، نماد فرد پیروزه و یک جا نماد فرد شکست خورده. علاوه بر این خواننده رو گیچ هم میکنه.
نازنین کریمی مقدم۳۰ شهریور ۱۳۹۹، ۱۶:۴۵
در مورد ماهی و ماهیگیر دیدگاه جالبی داشتید :)
ممنون که با ما همراه هستید.
MOHAMMADREZA۲۶ تیر ۱۳۹۹، ۱۴:۴۳
خیلی مقاله عالیی بود دمتون گرم
mahya samavati۲۴ خرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۴۱
با نظر شما موافقم. آن دسته از افرادی که میخواهند شغل برنامه نویسی را دنبال کنند بایستی توانایی حل مسائله و مشکلاتی که در سایت ممکن است با آن روبرو شوند را داشته باشند و از نظر شخصیتی بایستی درونگرا باشند تا بتواند به راحتی در این شغل به موفقیت دلخواه خود برسند.
فائقه نامور۲۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۱۰
سلام
ممنون از توجه شما.
امین۱۶ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۳۵
واقعا ممنونم بابت مقاله عالیتون حتما ادامه میدم این رشته رو
همیشه با خودم فکر میکردم که من اینجوریم اونجوری نیستم و یا مثلا به درد این کار نمیخورم و... اما با خوندن این مقاله واقعا احساس انگیزه گرفتم ممنونم از شما
سید محمد۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ۱۳:۰۹
فقط یه سوال؟ من از بچگی ( ۱۴ یا 15 سالگی ) شروع به کد نویسی کردم، اما کم کم که اومدم جلو به هنر و گرافیک علاقهمند شدم. اما هر کاری میکنم نمیتونم دل از برنامهنویسی بِکنم!. شغل اولم رو گرافیک و هنر در نظر گرفتم چون استعداد ذاتی و درونی منه! اما برنامهنویسی رو هم واقعا دوست دارم، کدزدن رو دوست دارم و خیلی چیزهای دیگه... از موارد بالا شاید سه یا چهار مورد رو داشته باشم، ببینید، بحث عمر که میشه، من خیلی وسواسی و شَکی میشم! این طبیعه یا باید بیشتر فکر کنم روش؟ اصلا نگید از برنامهنویسی دست بکش که تو کَتَم نمیره!
فائقه نامور۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ۱۳:۲۴
سلام
شما بر اساس علاقه و استعدادها و اهدافی که دارید، میتونید اهدافتون رو اولویت بندی کنید، ببینید کدوم راه شما رو به هدفی که در اولویت قرار دارید سریعتر میرسونه.
TEKNAZ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۰۰:۰۵
راستش واقعا چیزی بودگه بهش نیاز داشتم خیلی ممنون متوجه شدم که به واقعا برنامه نویسی رو دوست دارم وباشخصیتم جوره
reza۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۰۷:۵۷
انصافا عجب مقاله ای بود?????
خیلی ممنونم بابت این مطالب مفید وکاربردی?
تا الان فک میکردم فقظ من اینجوریم و این نشونه اینه که به درد برنامه نویسی نمیخورم و هوش لازم رو ندارم?با خوندن این مطالب واقعا دوباره انرژی گرفتم?
بازم ممنون?
Kurosh۱۷ اسفند ۱۳۹۸، ۱۲:۳۸
خیلی خیلی ممنونم از مقاله بسیار مفیدی که نوشتین ، من خودم تصمیم این هست برنامه نویس رو یاد بگیرم و حالا که این مقاله رو خوندیم خیلی خیلی انرژی گرفتم و مصممتر شدم که یاد بگیرم.
Daylightt۱۶ اسفند ۱۳۹۸، ۲۱:۵۳
سلام من هیچ اطلاعی برا شروع برنامه نویسی و حتی خودش ندارم اما میخام وارد این کار بشم، چی و از کجا باید اموزش رو شروع کنم،ممنون اگه راهنماییم کنید
حسن سهرابیان۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ۱۸:۴۵
آفرین خیلی خوب بهش پرداختین و کلی موارد رو بهش پرداختین شاید بگم اولین مقاله خوب و پخته سون لرن بود که من خوندم . سوالی که برام مطرح هست ؟ چرا شما این مقاله رو برای کسانی که شناختی از برنامه نویسی ندارن و قصد ثبت نام در دوره رو دارن قرار ندادین و نمیدن ؟ قرار بدین بزارید تکلیفشون با خودشون مشخص باشه خیلی از جوابها گرفته میشه توی این مقاله .
همه ی کارهای امروز دنیا نیاز به ممارست و پیشرفت طلبی داره فقط برنامه نویسی نیست حتی جوشکاری که دورههای حرفه ای داره حتی مغازه داری ، باغبانی و ... . فقط زمانی نیاز به پیشرفت احساس نمیشه شما یا صرفا کارمند دولت هستید یا فقط به دنیا اومدید که بخورید و بعد ....
حتی همین شیرین بازیهای دولتی و منتور بازیهای چرت و پرت هم به همین شیرین بازیها نیاز داره و اگرنه ارتقاء سمت پیدا نمیکنی بنابراین برنامه نویسی تنها نیست ....
تنها مطلبی که شما رو در امر برنامه نویسی خیلی اذیت میکنه نداشتن همدم هست کسی که وضعیت حال رو درک کنه و کار نکردن با گروه و افسردگیهای احتمالی و .....
یک برنامه نویس رو یک مطلب تمرکز نداره و تک بعدی نیست و تمام وقتش رو روی کار نمیزاره بلکه روی مواردی مانند بورس ، بازار فارکس و ... هم متمرکز هست چون شاید و در مواردی محدود شرکتهای خوبی وجود دارند که بنابه تخصص شما حقوق بالای 10 رو پرداخت کنن .
Mohammad Amin Dehghani۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۱۰:۰۱
اینها در کنار هم جمع بشن و یکسری فشارها مثل محیط جغرافیایی هم به این روند اضاف بشوند ، مثلا شما اگر در شهرهای بزرگ نباشید و همچنین درونگرا هم بشوید دیگر راهی برای برگشت نخواهید داشت
ریحانه یزدانی۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۵۴
سلام
همیشه راهی برای برگشت هست ولی گاهی کار خیلی سخت میشه و زحمت بیشتری میطلبه. اگر چیزی رو واقعا دوست دارین سعی کنین از دستش ندین.
پوریا۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۵۹
خیلی جالب بود ممنون
من همیشه سوالامو از استاد میپرسیدم دیگه سعی میکنم کمتر بپرسم و از اینترنت کمک بگیرم
مهدی۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ۰۶:۵۶
سلام
یه نوشته خوبی بود و اینکه واقعیت رو گفته بودید
اما کسی که مثلا علاقه داره به والیبال حتما نباید قدش بلند باشه درسته یه ملاک برای انتخاب یه والیبالیست قد میتونه باشه اما کسی که علاقه داره میتونه والبالیست بشه .
مشکل اینجاس که وقتی حرف از برنامه نویسها میشه فکر میکنند . یه موجود دیگه ایی که از فضا اومده یه کارای عجیب میکنه جادو جنبل میکنه چرا؟ چون کارای برنامه نویسی مثل کارای مهندسی دیگه نیست که همه ابزارالاتش مهیا باشه و فقط بچسبونی بهش باید از ساعتها فکر و ایده خوب و... یه چیزی خلق کنی .من یه مطلب خونده بودم یه جا که نوشته بود برنامه نویسی کار منطقی نیست بلکه مثل کارای هنری هست . الان که فکر میکنم میبینم درسته نوشته بود چون درسته که برنامه نویسی با منطق میره جلو ولی بالاخره یه چیزی خلق میکنه .
پس به نظر من کسی که موارد گفته شده شمارو داره میتونه برنامه نویس بشه و کسی که نداره هم میتونه ولی اون چیزی که باعث حرکت و ادامه دادنش میشه علاقه هست.
:)
mehdi۱۲ اسفند ۱۳۹۷، ۰۸:۱۲
چه مقالهای؟؟؟؟؟؟؟
در تمام مدت خواندن مقاله داشتم گریه میکردم که ما برنامه نویسا چقدر بدبختیم؟
نه!.... دیگه بسه
میخوام برم سیب زمینی پیاز بفروشم و کیف دنیا رو بکنم.
عباس وکیلی۰۶ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۵۰
با سلام و عرض ادب...
هیچ کس آنقدر فرصت برای تجربه کردن همه چیز رو نداره...
اینکه بتونی دانسته هات رو در قالب تجربه در اختیار همه قرار بدی جای تحسین داره...
انشالله موفق و موید باشید.
زهرا فرحمند۰۸ اسفند ۱۳۹۷، ۰۸:۱۴
سلام آقای وکیلی عزیز.
باعث افتخار ماست :)
عاقبتتون به خیر :)
علی۰۳ اسفند ۱۳۹۷، ۱۹:۲۹
سلام
مطلبی که نوشتید خوبه ولی خیلیها رو میترسونید که وارد این حرفه بشن
فقط یکی از ویژگیهای بالا رو تا حدودی من دارم ولی این باعث نمیشه به ادامه راه آنچه که رویای من بود دست ازش بکشم
زهرا فرحمند۰۴ اسفند ۱۳۹۷، ۰۶:۳۶
سلام. علی عزیز ممنونم که پیگیر مطالب سایت هستید.
باید صادقانه بگم که به عنوان یک برنامه نویس خودم حداقل چهار پنج مورد از موارد بالا رو دارم!!! ولی این دلیل نمیشه که نا امید بشم بلکه سعی میکنم آگاهانه این خلا هارو بشناسم و فکری به حالشون بکنم! داشتن بیشتر این ویژگیها ضعف نیست، بلکه صرفا یک خصیصه اخلاقیه!
به نظرم به اندازه کافی در روز مطالب بیشماری از دنیای بهشت گونه و آرمانی برنامه نویسی با آب و تاب گفته میشه و چیزی که الان آدمهای در حال انتخاب مسیر بهش احتیاج دارن یک پست صادقانه و واقع گرایانه است.
آیا بهتر نیست من در حال انتخاب مسیر منطقی و آگاهانه تصمیم بگیرم و موفق باشم تا اینکه با انتخاب مسیر نامناسب عمرم رو هدر بدم؟ :)
یوسفی۲۹ بهمن ۱۳۹۷، ۲۲:۱۳
سلام خیلی ممنون از مطلبی که منتشر کردید:))))
ی سوالی که برام پیش اومد اینکه چه جوری میشه خلاقیت برنامه نویسی رو افزایش داد؟!
من تقریبا تمام ویژگیهای بالا رو داشتم و تنهااا یک چیزی نگرانم میکنه اینکه نکنه که استعداد و خلاقیتم برای ورود به این عرصه کافی نباشه و ی هو جا بزنم:/
همین مسئله باعث شده که یک سال و نیم سمت هیچ کد زنی نرم!!!
در حالی که تو این مدت روزی نبوده به "برنامه نویس" شدن فکر نکنم...
زهرا فرحمند۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۲۵
سلام!
خیلی خوشحالم که استفاده کردید :)
در مورد خلاقیت من فکر میکنم بهترین راه قوی کردنش در حوزه برنامه نویسی اینه که با الگوریتمهای مختلف آشنا بشید و بهترین روشهای پیاده سازی هر نوع مسئله رو هم با الگوهای طراحی یا Design Patternها یاد بگیرید. اینطوری ابزار خلاقیت براتون فراهمه :)
مهتاب خلیلی۲۹ بهمن ۱۳۹۷، ۰۱:۳۰
مقاله اتون عالی بود و دید خوبی بهم داد..
فکر میکنم حتی اگه بعضی ایتمها رو نداشته باشیم قابل ایجاد کردنه ?
خیلی خوب بود و باعث شد یه ری ویو به خودم و شخصیتم داشته باشم
مرسی ?
زهرا فرحمند۲۹ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۳۹
سلام. خوشحالم که خوشتون اومد و مفید واقع شده. ممنون از وقتی که هدیه کردید :)
روح الله۲۶ بهمن ۱۳۹۷، ۱۷:۴۸
طراحی سایت چطور ؟ یه مغاله هم در مورد طراحی وب بنویسید
زهرا فرحمند۲۷ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۱۸
طراحی سایت شاید سختیهای عجیب این مدلی کمتر داشته باشه اما سعی میکنیم حتما طراحی سایت رو هم در برنامه داشته باشیم. چشم :)
Behrouz Alborzi۲۶ بهمن ۱۳۹۷، ۱۶:۴۳
با سلام خدمت شما
مقاله زیبا و جالب و انتخاب داستان خوب و توصیف زیبا بودش ولی امید و تلاش رو ای کاش بهتر توجه میشد تا مایوسی و سختی ان برای خواننده بعضی جا جلو کنه ترس بشه
زهرا فرحمند۲۷ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۲۶
سلام. خوشحالم که لذت بردید :)
راستش به نظر من امید و تلاش چیزیه که در مورد همه جوانب زندگی باید به کار برد. اما امید در چه مسیری؟ به نظرم اولین گام پیدا کردن درستترین مسیر برای خودمونه. همیشه توی بلاگها و اکیپهای برنامه نویسی به خوبی هاش پرداخته میشه اما آیا به اندازه کافی در مورد سختیها یا ویژگیهای شخصیتی که لازم داره صحبت میشه؟ بهتر نیست اگر کسی ویژگیهای شخصیتی لازم برای این کار رو نداره با الهامات هیجانی از طرف جامعه برنامه نویسی، به مسیر اشتباهی کشیده نشه؟
برنامه نویسی یک جور کلاس کاری یا یک جور آرمان نیست. برنامه نویسی یک جور شغله که مثل همه مشاغل دیگه تیپهای شخصیتی خاص خودش رو میطلبه. مثلا این درسته که یک فرد خجالتی یا درون گرا رو که علاقه ای هم به ارتباطات نداره به مسیر فروش بفرستیم؟ لازم نیست اگر شخصیت برنامه نویسی نداریم و ازش میترسیم خجالت بکشیم. ولی اگر مسیر زندگیمون رو هوشمندانه انتخاب نکنیم به نظرم لازمه از خودمون خجالت بکشیم.
البته اینها همه نظر منه ممکنه درست یا اشتباه باشه :)
وحید گروسی۲۴ بهمن ۱۳۹۷، ۱۸:۱۶
با سلام
از مقاله ی مفیدی که نوشتید سپاسگذارم
زهرا فرحمند۲۷ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۳۰
سلام به شما جناب گروسی عزیز.
از صمیم قلب خوشحالم که لذت بردید :)
علی۲۴ بهمن ۱۳۹۷، ۱۲:۱۴
نتیجه گیری
توی این مقاله از نشانه هایی گفتم که اگر در خودت پیدا کردی بهتره دوباره به برنامه نویس شدنت فکر کنی. این داستان سانتیاگوی پیره! داستان لحظات امید و ناامیدی، عصبانیت و صبر، خلاقیت، انعطاف پذیری و... ممکنه دست.
راهنمای مقاله
علائمی که نشان میدهند شما نباید برنامه نویس باشید
نتیجه گیری
راهنما و فهرست مقاله
علائمی که نشان میدهند شما نباید برنامه نویس باشید