اگه تو هم نویسنده محتوا باشی، قطعاً لحظاتی پیش اومده که انگار کلمات قهر کردن و حاضر نیستن روی کاغذ یا صفحه نمایش بیان. این اتفاق اعصابخردکنه و حتی ممکنه حس کنی فقط تو به این مشکل برخوردی. ولی نگران نباش، این حالت یه خستگی عادی و طبیعی توی هر کاریه، مخصوصاً اگه مدت زیادی بهش مشغول باشی.
درسته که شغل تو نوشتنه، ولی واقعیت اینه که کل هشت ساعت رو ننشستی فقط بنویسی. تو داری تحقیق میکنی، ویرایش میکنی، فکر میکنی، مطالب رو بازبینی میکنی، جلسات شرکت میکنی، با همکارها و مشتریها صحبت میکنی و شاید هم گاهی یه چای یا قهوه داغ میریزی تا یه استراحت کوچیک به خودت بدی!
اما تهش اینه که باید طبق ددلاین، یه مقدار مشخصی از متن رو تولید کنی. این یعنی باید همیشه به خلاقیتت دسترسی داشته باشی، حتی وقتی خستهای یا حوصله نداری. دقیقاً توی همین لحظات، یه کم الهام میتونه کمک کنه کلمات رو از توی ذهن بیاری و بریزی روی صفحه.
خودم تو این مدت چندتا روش پیدا کردم که بتونم ازشون الهام بگیرم. این کارها رو نه وقتی که کامل به آخر خط رسیدم و حس میکنم دیگه نمیکشم، بلکه همیشه، چه وسط کار و چه توی وقت آزادم انجام میدم. این روشها برام یه منبع الهام جمع کرده که هر وقت نیاز دارم ازش استفاده میکنم. امیدوارم این نکات برای تو هم مفید باشه.
محتوا چیست؟
محتوا، در واقع همون چیزی هست که ما هر روزه در دنیای دیجیتال باهاش سر و کار داریم؛ از متن و مقاله گرفته تا ویدیوها، پستهای شبکههای اجتماعی، عکسها و حتی پادکستها. محتوا همون ابزاریه که به کمکش اطلاعات، داستانها، تجربهها و احساسات رو به دیگران منتقل میکنیم.
به زبون ساده، هر چیزی که در فضای آنلاین به اشتراک گذاشته میشه و ارزشی برای مخاطب داره، میتونه یه نوع محتوا باشه. هدف اصلی محتوا، جذب، آموزش، سرگرمکردن یا حتی ایجاد تعامل با مخاطبه.
حالا وقتی درباره "نویسندگی محتوا" حرف میزنیم، منظورمون نوشتن متنیه که این اهداف رو دنبال میکنه؛ طوری که بتونه توجه مخاطب رو جلب کنه و ارزش واقعی بهش اضافه کنه.
نکات الهامبخش برای نویسندگی محتوا
تو این بخش، چندتا نکته و روش برات دارم که بهت کمک میکنه دوباره دستت به نوشتن بره و از کار لذت ببری.
۱. بخون – عمیق و تا جایی که میتونی
اینجا منظورم هر کتابی نیست. یه کتابی رو انتخاب کن که حسابی جذبش بشی، طوری که توی دنیای داستانش غرق بشی و دلت نخواد تموم بشه. این حس عالیه و برای یه نویسنده مثل گنج میمونه. وقتی عمیق میخونی، بهطور ناخودآگاه سبک و لحن نویسنده رو جذب میکنی و این بهت کمک میکنه که راحتتر و بهتر صدای خودتو پیدا کنی.
منم این تجربه رو داشتم. آخرین بار با کتابهای «نویل شوت»، نویسنده بریتانیایی-استرالیایی، این حس رو تجربه کردم. بعد از خوندن چندتا از کتابهای معروفش، مثل «شهری مثل آلیس» و «روی ساحل»، توی ۶ ماه همه کتاباش رو خوندم. این ارتباط عمیق با نوشتههاش، به من ساعتها الهام بخشید. نه بهخاطر اینکه سعی کردم تکنیک یا سبکشو تقلید کنم، بلکه چون خودمو کامل سپردم به دنیایی که با کلماتش ساخته بود.
۲. فقط ننویس، تجربش کن
تو بهعنوان نویسنده محتوا شاید رمان ننویسی، ولی داری درباره محصولات و کسبوکارهای بقیه مینویسی. گاهی کار سختی میشه، مخصوصاً اگه مشتریهای متنوع با صنایع مختلف داشته باشی. این یعنی باید توی خیلی از موضوعات سریع متخصص بشی (خدایا، اینترنت رو شکر!).
اگه حس میکنی گیر کردی، شاید به این دلیله که دقیقاً نمیدونی چی داری مینویسی. مثلاً داری درباره ویژگیهای بهترین ماشین چمنزن بازار مینویسی، ولی تا حالا حتی یه ماشین چمنزن رو از نزدیک ندیدی. حالا چی کار کنی؟
چمن بزن! چمنزن نداری؟ برو سراغ همسایت. توی شهر زندگی میکنی؟ برو پارک محل و با باغبونش صحبت کن. وقت پارک رفتن نداری و ددلاین هم نزدیکه؟ نو اینترنت بگرد و ببین بقیه چی درباره چمنزن و باغبونی میگن. اگه نمیتونی بنویسی، تجربش کن. اگه نمیتونی تجربش کنی، یه جورایی از راه دور خودتو توی اون موقعیت بذار. مطمئن باش مطلبت خیلی بهتر درمیاد.
۳. سر بزن به سایتهای مربوط به کلمات و عبارات
گاهی وقتا خلاقیتت نیاز به یه تلنگر داره تا راه بیفته. یکی از راههای مورد علاقه من اینه که یه کم از مسیر همیشگی فاصله بگیرم و تو سایتهای مختلفی که با کلمات و عبارات سر و کار دارن بچرخم.
معمولاً خودمو تو سایتهایی پیدا میکنم که پر از اصطلاحات، عبارات، اسم آهنگها و متن ترانهها، نقلقولهای معروف، مترادف و متضاد کلمات و البته دیکشنری و اصطلاحنامن. حتی گاهی به دیکشنری قافیه هم سر میزنم! یه کلمه یا موضوع مرتبط با نوشتم رو وارد میکنم و میبینم بخت چی سر راهم میاره. این کار اغلب ایدههای جدیدی برام به همراه داره.
اگه مدت زیادی روی یه موضوع نوشتیم و حس میکنیم ایدههامون تموم شده، این روش عالیه. ضمن اینکه کلی هم خوش میگذره! همیشه چیز جدیدی یاد میگیرم که خودش بهتنهایی الهامبخشه.
۴. از حیطه کاری خودت خارج شو
گاهی وقتا برای اینکه دوباره بتونی بنویسی، باید بیشتر بنویسی، ولی این بار درباره یه موضوع کاملاً متفاوت. نوشتت رو کنار بذار و یه چالش جدید رو امتحان کن، چیزی که کلاً خارج از حیطهی تخصصیته.
نوشتن درباره چیزی کاملاً متفاوت، یه شوک خلاقانه به سیستم ذهنیت وارد میکنه و شاید همون چیزی باشه که برای پروژهی سختت بهش نیاز داری. حتی اگه کمکی به همون پروژه نکرد، این رو به چشم یه سرمایهگذاری روی پیشرفت خودت ببین؛ به هر حال داری عضله نویسندگیت رو تقویت میکنی و این بالاخره یه جایی به دردت میخوره.
۵. یه راهی پیدا کن که با موضوع ارتباط برقرار کنی
شاید بشه گفت این مهمترین قسمت نوشتنه. همیشه از دل بنویس. اگه با موضوع ارتباط نگرفتی یا نتونستی یه جورایی حسش کنی، نوشتت اونجوری که باید نمیشه. بله، این قانون حتی واسه چمنزن، نخ دندون، یا حتی ریزتراشهها هم صدق میکنه!
هر متنی که مینویسی، باید یه جورایی از نگاه خودت بهش حقیقت بدی؛ حتی اگه این حقیقت خیلی کوچیک باشه. شاید از کارکرد محصول خوشت بیاد، یا اینکه از کسبوکار و خودِ مشتری حس خوبی بگیری. توی بیشتر موضوعها میتونی یه راه ارتباطی پیدا کنی، حتی اگه یه کم سخت باشه. ولی اگه واقعاً نمیتونی با موضوع کنار بیای یا حتی ازش خوشت نمیاد، بهتره اون پروژه رو قبول نکنی. چون وقتی با موضوع ارتباط نگیری، نه برای خودت خوبه نه برای مشتری.
6. تمرینهای ذهنآگاهی و مدیتیشن
خیلی وقتها ایدهها وقتی به ذهن ما میان که مغزمون در آرامشه. مدیتیشن و تمرینهای ذهنآگاهی یه راه ساده ولی موثر برای این کاره. با تمرکز کردن روی لحظه حال و خالی کردن ذهن از فکرهای پراکنده، فضایی برای ایدههای جدید ایجاد میکنیم. نیازی نیست هر روز ساعتها وقت بذاری؛ حتی پنج تا ده دقیقه مدیتیشن میتونه بهت کمک کنه تا خلاقیتت بیشتر بشه.
چطور مدیتیشن به نویسندگی کمک میکنه؟
وقتی ذهنمون خسته یا پریشان باشه، معمولاً خلاقیت هم به سختی بیرون میاد. مدیتیشن مثل یه دکمه «بازنشانی» برای ذهن عمل میکنه؛ یعنی وقتی ذهنت آروم میشه، تازه میتونی با انرژی و دیدی تازه شروع به نوشتن کنی. یکی از تمرینهای ساده اینه که چند دقیقه روی تنفست تمرکز کنی و همه توجهت رو به لحظه حال بیاری. این کار به تو کمک میکنه که حواست بیشتر جمع بشه و روی کار تمرکز کنی.
7. تحلیل آثار هنری و محتوای برتر
گاهی اوقات بهترین الهامها از جایی میان که شاید انتظارش رو نداشتی. دیدن یک فیلم عالی، خوندن یک داستان یا حتی بازدید از یک گالری هنری میتونه ذهنت رو با دیدگاههای تازه پر کنه. برای مثال، فیلمهای کلاسیک یا کتابهای برتر هر کدوم میتونن طرز تفکر و روش روایت داستان رو بهت نشون بدن و حتی ممکنه تو همون لحظه ایدهای بگیری که قبلاً بهش فکر نکرده بودی.
هنر میتونه به ما دیدگاهها و احساسی متفاوت از دنیای روزمره بده. گاهی اوقات، دیدن یک نقاشی یا شنیدن موسیقیای خاص میتونه الهامبخش یه ایده یا حتی یه داستان جدید بشه. سعی کن زمانی رو برای تحلیل و درک آثار هنری اختصاص بدی، تا علاوه بر به دست آوردن ایدههای جدید، شیوهی داستانگویی یا انتقال حس رو هم یاد بگیری.
8. نوشتن از دیدگاههای متفاوت
یکی از تمرینهای خلاقانه برای الهام گرفتن اینه که تلاش کنی موضوعات رو از دیدگاههای مختلف بنویسی. به عنوان مثال، فرض کن داری دربارهی یک محصول خاص مینویسی؛ حالا اگه از دیدگاه یک مشتری نوجوان بنویسی چه تفاوتهایی خواهد داشت؟ یا از دیدگاه یه مادر؟ هر دیدگاه تازه میتونه بهت ایدههای نو و جالب بده.
وقتی سعی میکنی دنیا رو از چشمهای دیگری ببینی، ممکنه جزئیات جدیدی رو متوجه بشی که قبلاً بهش فکر نکرده بودی. این کار کمک میکنه موضوعات رو از زوایای مختلف درک کنی و دیدگاههای تازهای پیدا کنی که همونها ممکنه جرقه یه ایده جدید بشن. این تمرین حتی در ایجاد صدای شخصی نویسندگیت هم کمک بزرگی میکنه.
9. شرکت در چالشهای نوشتاری و پروژههای شخصی
چالشهای نوشتاری و پروژههای شخصی یکی از راههای عالی برای تقویت خلاقیت و الهام گرفتن هستن. چالشهایی مثل «نوشتن روزانه» یا «۵۰ کلمه در روز» میتونن یه راه سرگرمکننده و مفید باشن که علاوه بر تقویت نویسندگی، بهت کمک کنن همیشه در حالت تمرین و تلاش برای نوشتن باشی.
وقتی به خودت تعهد میدی که هر روز مقداری بنویسی، ذهنت به سمت ایدههای جدید سوق داده میشه. از طرفی، شرکت در پروژههای شخصی هم خیلی وقتها میتونه یه منبع الهام قوی باشه؛ چون وقتی موضوع و مسیر رو خودت انتخاب میکنی، بیشتر به ایدهها و الهامهای درونیت دسترسی پیدا میکنی و انگیزه بیشتری هم داری که روی اون پروژه کار کنی.
10. خواب و استراحت کافی و توجه به سلامت جسمی و ذهنی
شاید به نظر بیاد که خواب و استراحت به الهام و خلاقیت ربطی نداره، ولی در واقع یکی از مهمترین عوامل خلاقیت همینه. خستگی باعث میشه مغز نتونه به خوبی فکر کنه و ایدههای تازه رو پردازش کنه. برای همین، وقتی احساس میکنی ذهنت خستهست، بهتره یه استراحت کوتاه داشته باشی یا اگه لازمه، چند ساعت بخوابی.
الهام گرفتن یه شانس نیست، بلکه یه عادته. سعی کن عادتهای کوچیکی بسازی که همیشه بهت انگیزه و الهام بدن.
گاهی وقتا هم با وجود همه اینها، هیچ چی جواب نمیده. کلمات انگار گیر کردن و حاضر نیستن بیان. توی این مواقع بهترین کار اینه که یه استراحت به خودت بدی و بعداً برگردی سراغش. دنیا به آخر نمیرسه اگه تصمیم بگیری یه روز دیگه تمومش کنی.
و یادِت باشه، مثل هر چیز دیگه تو زندگی، این هم میگذره!
محتوای خوب فقط به نوشتن ختم نمیشه؛ باید بدونی بازاریابی محتوا یعنی چی و چطور میشه با یه استراتژی هوشمندانه، مخاطب رو به مشتری تبدیل کرد. برای اینکه کاملتر یاد بگیری، پیشنهاد میکنم مقاله جذابمون درباره بازاریابی محتوا چیست؟رو بخونی. از طرف دیگه، اگه میخوای محتوای سایتت هم برای گوگل دوستداشتنی باشه و هم مخاطب، لازمه بدونی سئو محتوا چیه و چطور باید پیادهسازیش کنی. مقاله سئو محتوا چیست؟میتونه راهنمای کاملت باشه. حتماً یه سر بهشون بزن! 🌟
سوالات متداول
۱. چطور میتونم الهام بیشتری برای نوشتن محتوا بگیرم؟
روشهای مختلفی وجود داره مثل خوندن کتابهای جذاب، تجربه کردن موضوعاتی که مینویسی، گشتن در سایتهای واژگان و عبارات، نوشتن درباره موضوعات خارج از تخصصت و پیدا کردن راههایی برای ارتباط برقرار کردن با موضوع.
۲. چطور میتونم با موضوعی که براش محتوا مینویسم ارتباط بگیرم؟
سعی کن به جنبهای از موضوع که برات جالب یا مفید به نظر میرسه توجه کنی. شاید ویژگیهای خاص محصول، داستان برند یا ارتباط شخصی با موضوع بتونه حس خوبی ایجاد کنه. اگر این کار سخت بود و واقعاً نمیتونی با موضوع ارتباط بگیری، شاید بهتر باشه اون پروژه رو قبول نکنی.
۳. برای اینکه نوشتههام روان و جذاب باشن، چه کارهایی میتونم بکنم؟
سعی کن ساده و از دل بنویسی، از زبان و لحن خودت استفاده کنی و برای هر نوشته یه حقیقت و صداقت پیدا کنی. این کار کمک میکنه مخاطب بهتر ارتباط بگیره و نوشتههات تاثیرگذارتر بشن.
۴. اگر حس کنم هیچ ایدهای ندارم، چه کار کنم؟
از جایی که هستی فاصله بگیر و به خودت یه استراحت بده. شاید با یه قدم زدن، انجام دادن کار دیگه یا گپ زدن با یه دوست، ایدههای تازهای پیدا کنی. اگه باز هم کار نکرد، بهتره کار رو کنار بذاری و بعداً برگردی.
۵. چقدر مهمه که همیشه یه عادت الهامبخش داشته باشیم؟
الهام گرفتن یه عادته و هرچی بیشتر تمرینش کنی، راحتتر بهش دست پیدا میکنی. این عادتها میتونن مثل یه منبع الهام همیشگی برات باشن که هر وقت نیاز داری بهشون رجوع کنی.
جمعبندی
در مسیر نویسندگی محتوا، لحظاتی هست که ممکنه خلاقیتت به بنبست بخوره، ولی بدون که این طبیعی و قابل حله. با استفاده از روشهای الهامبخش مثل خوندن عمیق، تجربه کردن موضوعات، استفاده از سایتهای واژگان و حتی خروج از حوزهی تخصصی، میتونی دوباره به خلاقیت و انگیزه برسی. مهمتر از همه، همیشه از دل بنویس و راهی برای ارتباط گرفتن با موضوع پیدا کن. یادت باشه الهام گرفتن نه یه شانس، بلکه یه عادته که با تمرین بهتر و قویتر میشه. و اگه بعضی وقتا نیاز داشتی استراحت کنی و یه نفس تازه بکشی، بدون که این هم میگذره و باز میتونی به نوشتن برگردی.