تا حالا شده یه مطلب بخونی که بدونی تبلیغه، ولی انقدر جالب و جذاب نوشته شده که بازم ازش خوشت بیاد؟ احتمالاً اون محتوا یه رپورتاژ آگهی بوده. توی این مقاله میخوایم دقیقاً توضیح بدیم رپورتاژ آگهی چیه و چرا میتونه یه انتخاب عالی برای بازاریابی تو و تیمت باشه.
رپورتاژ آگهی به تبلیغاتی گفته میشه که به شکل محتوای تحریریهای (مثل یه مقاله یا پست وبلاگی) نوشته شده. معمولاً توی این نوع محتوا، مشخص میشه که نوشته توسط تبلیغدهنده تولید شده و پولی برای اون پرداخت شده.
یه رپورتاژ آگهی خوب مستقیماً نمیگه که تبلیغه، اما این موضوع رو هم پنهان نمیکنه. این نوع محتوا باید مثل یه پست وبلاگ یا ویدیوی باکیفیت باشه و همزمان محصول یا خدمات تبلیغشده رو هم معرفی کنه.
فرض کن من تو تیم بازاریابی سایت سون لرن کار میکنم و باید یه رپورتاژ آگهی بنویسم. به جای اینکه مستقیم بگم "بیاید دورههای ما رو بخرید"، میتونم یه مقاله لیستی درست کنم که درباره بهترین سایتهای آموزشی و دورههای آنلاین برنامهنویسی صحبت میکنه. توی این مقاله، مثلاً ۵ سایت معروف رو معرفی میکنم که هر کدوم توی یه زمینه خاص از برنامهنویسی قوی هستن. بعدش توی یکی از بخشها، میتونم سون لرن رو به عنوان یکی از بهترین گزینهها برای یادگیری جامع و حرفهای برنامهنویسی معرفی کنم، و به این شکل هم دارم اطلاعات مفید به مخاطب میدم، هم خدمات خودمون رو به طور طبیعی و غیرمستقیم معرفی میکنم.
این روش باعث میشه که مخاطب با برندمون آشنا بشه و بهش اعتماد کنه، چون ما فقط تبلیغ نمیکنیم، بلکه واقعاً داریم بهش کمک میکنیم تا بهترین انتخاب رو داشته باشه.
رپورتاژ آگهی یه روش بازاریابیه که برای بیشتر دیده شدن برند، افزایش تبدیل و جذب مخاطب به کار میره. بیایم ببینیم این روش چطوری میتونه به رشد کسبوکارت کمک کنه:
اگه ایدههایی برای پستهای وبلاگی در زمینه صنعت خودت داری، میتونی با یه نشریه که توی حوزه شما رپورتاژ آگهی قبول میکنه همکاری کنی. مثلاً، اگه تو حوزه آموزش برنامهنویسی و فناوری کار میکنی، میتونی به سراغ سایتهایی مثل زومیت یا دیجیاتو بری که در این زمینهها محتوای تخصصی منتشر میکنن. رپورتاژ شما به دست مخاطبانی میرسه که واقعاً به حوزه کاریتون علاقه دارن و این باعث میشه بیشتر دیده بشید و مشتریهای جدید جذب کنید.
اگه میخوای آگاهی از برندت رو بالا ببری و دیگه به تبلیغات تلویزیونی یا شبکههای اجتماعی محدود نشی، رپورتاژ آگهی یه گزینه عالیه. بر خلاف تبلیغات عادی که باید دائم هزینه کنی تا دیده بشه، یه رپورتاژ میتونه مدتها بعد از انتشارش هم بازدید بگیره.
یه بار هزینه میکنی، ولی تا مدتها ازش بازدید و ترافیک ارگانیک به دست میاری، بدون اینکه نیاز باشه دائم تبلیغش کنی.
وقتی رپورتاژ آگهی منتشر میشه، میتونی اون رو به عنوان بخشی از استراتژی محتواییت به کار بگیری و ارزش بیشتری به مشتریهای فعلیت ارائه بدی.
فرض کن رپورتاژت یه ویدیوی مصاحبه با یه کارشناس معروف توی صنعتتونه (مثل ویدیوهای "تجربه طلایی سون لرن") و مشتریهاتم عاشق محتوای ویدیویی هستن. میتونی اون ویدیو رو تو شبکههای اجتماعی به اشتراک بذاری و بگی که با یه نشریه همکاری کردی تا این محتوای جدید رو براشون آماده کنی.
همینطور، میتونی رپورتاژ رو توی لیست ایمیلت هم بفرستی. مشترکین ایمیلت احتمالاً از مشتریهای وفادارت هستن، پس به اشتراک گذاشتن این محتوا میتونه ترافیک خوبی برات بیاره.
تشویق مشتریها به اشتراکگذاری رپورتاژ توی شبکههای اجتماعی و تگ کردن شرکتت، یه روش عالیه برای بیشتر دیده شدن برندت، تبلیغ رپورتاژ و به دست آوردن محتوای تولید شده توسط کاربر. این نوع محتوا (که از طرف مشتری راضی تولید شده) میتونه خیلی خوب محصول یا خدماتت رو از دید مخاطب تبلیغ کنه.
حالا که فهمیدی رپورتاژ آگهی چه مزایایی داره، بیایم درباره نحوه نوشتن یه رپورتاژ آگهی صحبت کنیم.
همونطور که راههای مختلفی برای بازاریابی وجود داره، روشهای مختلفی هم برای نوشتن رپورتاژ آگهی هست. در نهایت، اینکه چطوری رپورتاژت رو بسازی، بستگی به لحن برندت و رسانهای داره که قراره توش منتشر بشه.
اگه لحن برندت رسمیتره، ولی رسانهای که براش مینویسی، سبک غیررسمیتری داره، باید یه تعادل بین این دو پیدا کنی تا مطلبت هم به مخاطبهای رسانه بخوره، هم به هویت برندت. البته، اگه مخاطب هدف کمپینت تغییر لحن رو میپسنده، کاملاً میتونی لحن رو عوض کنی و مشکلی نداره.
حالا، برای اینکه رپورتاژت نه خیلی شبیه یه پست وبلاگی باشه و نه خیلی تبلیغاتی به نظر برسه.
قبل از اینکه شروع به نوشتن کنی، باید مشخص کنی که هدفت از این رپورتاژ چیه. میخوای آگاهی از برند رو بالا ببری؟ فروش رو افزایش بدی؟ یا اینکه مخاطب رو آموزش بدی؟ وقتی هدفت رو مشخص کنی، نوشتن متن خیلی راحتتر میشه و محتوای بهتری تولید میکنی.
رپورتاژ آگهی رو میتونی توی پلتفرمهای مختلفی منتشر کنی؛ مثل رسانههای چاپی، وبسایتها یا شبکههای اجتماعی. پلتفرمی رو انتخاب کن که بیشتر به درد مخاطب هدفت میخوره و هدف کمپینت رو بهتر جلو میبره.
رپورتاژت باید شامل محتوایی ارزشمند باشه. نیازی نیست یه تبلیغ مستقیم برای محصول یا شرکتت بنویسی. در عوض، رپورتاژ باید لحنی مشابه پستهای وبلاگی داشته باشه.
پستهای وبلاگ معمولاً به هدف ارائه اطلاعات و کمک به مخاطب نوشته میشن. پس وقتی میخوای ایده رپورتاژت رو بنویسی، به این فکر کن که چطوری میتونی با یه محتوای آموزشی اول از همه به مخاطب کمک کنی.
مثلاً، اگه هدف کمپینت اینه که محصول جدیدت بیشتر دیده بشه، میتونی یه مقاله لیستی بنویسی که محصولات رقیب رو هم معرفی کنه و محصول خودت رو به عنوان یکی از گزینههای برتر بیاری. اینطوری هم اطلاعات مفید به مخاطب میدی و هم محصولت رو به طور غیرمستقیم معرفی میکنی.
وقتی رپورتاژ آگهیت توسط یه نشریه تایید شد یا حتی بعد از اینکه پیشنویسش رو نوشتی، حتماً بررسی کن ببینی مطلبت با چیزی که توی عنوان گفته بودی همخوانی داره یا نه. مثلاً، اگه عنوان مطلبت "نکات بازاریابی برای تیمهای یک نفره" باشه ولی توی متن فقط از موفقیتهای شرکت بازاریابی خودت حرف بزنی، مخاطب حس میکنه داره یه صفحه تبلیغ محصول میخونه.
خیلی مهمه که محتوای مقالت با عنوان همخوانی داشته باشه تا مخاطب بدونه قراره با چه چیزی مواجه بشه. این کار باعث میشه اعتبارت پیش مخاطب حفظ بشه و حس نکنه بهش قول الکی دادی. در نتیجه، هم به نیاز مخاطب پاسخ میدی و هم اعتمادش رو جلب میکنی.
اولویت اصلی توی نوشتن رپورتاژ آگهی باید این باشه که به مخاطب خدمت کنی. درست که رپورتاژ آگهی میتونه به شرکتت کمک کنه، ولی در نهایت، اگه مشکلات مشتری رو حل کنی، مشتریهای جدید به دست میاری.
رپورتاژ فرصتی نیست که بلند بلند بگی چطور شرکتت میتونه همه چالشهایی که توی متن مطرح کردی رو حل کنه. بلکه یه موقعیته تا با محتوای باکیفیت به یه جمعیت جدید از مخاطبها دسترسی پیدا کنی.
اگه میخوای توی رپورتاژت یه تبلیغ هم برای شرکتت بزاری، بهتره با ناشر در این مورد صحبت کنی. شاید بتونی یه فضای تبلیغاتی جداگانه بخری که اهداف محتوای رپورتاژ رو با تبلیغات مستقیم شرکت از هم جدا کنه.
یادت باشه که رپورتاژ آگهی هم در نهایت یه نوع تبلیغه و مثل همه تبلیغات، باید در آخر مطلب مخاطب رو به انجام یه کاری تشویق کنی.
اما به جای اینکه یه دکمه بزرگ "CTA" بذاری، میتونی به شکلی زیرپوستی و هوشمندانه دعوت به اقدام رو توی متن جا بدی. مثلاً، اگه درباره گزارش جدید دادههای خودت مینویسی، میتونی یه لینک به اون گزارش بذاری یا یه اسکرینشات از بخش جذابش رو نشون بدی که مخاطب با کلیک روش به محتوای اصلی دسترسی پیدا کنه.
همچنین، میتونی یه رپورتاژ تعاملی درست کنی؛ مثلاً یه آزمون یا کوییز که دانش مخاطب رو درباره موضوع تست میکنه و در پایان یه منبع آموزشی یا پیشنهاد از شرکت خودت رو ارائه بدی.
برای اینکه رپورتاژت شبیه یه تبلیغ طولانی و خستهکننده نشه، باید از تمرکز بیش از حد روی شرکت خودت پرهیز کنی.
حتی اگه توی محتوایی مثل کوییز هم داری شرکتت رو معرفی میکنی، بهتره چند تا از رقبا رو هم بیاری و نشون بدی که اونا چطور به نیازهای مخاطبهاشون پاسخ میدن. یا اگه یه راهنمای "چطور" مینویسی، وقتی شرکت خودت رو به عنوان یه منبع معرفی میکنی، میتونی دو تا گزینه دیگه هم پیشنهاد بدی.
اینطوری محتوای تو متنوعتر میشه، به مخاطب ارزش اضافه میکنی و نشون میدی که تو توی صنعتت واقعاً حرفهای هستی. ذکر برندهای دیگه هم به محتوای رپورتاژ اعتبار میده و اعتماد مخاطب رو جلب میکنه.
رپورتاژ آگهی یه فرصت خیلی خوبه برای اینکه محتوایی جذاب و متفاوت به مخاطبت ارائه بدی. مثلاً به جای عکسهای معمولی، میتونی از انیمیشن استفاده کنی یا به جای متن خشک و رسمی، از ایموجیها کمک بگیری و سبک نوشتنت رو یه خورده متفاوتتر از همیشه کنی.
این تجربه جدید، مخاطبهای جدید رو بیشتر درگیر میکنه. وقتی نیازهای مخاطبت رو در نظر بگیری و محتوایی ارائه بدی که برای اونها لذتبخش باشه، حس بهتری از خوندن رپورتاژت میگیرن و بیشتر با برندت ارتباط برقرار میکنن.
همچنین، اینجا فرصت داری تا روشهای جدید بهینهسازی رو امتحان کنی. مثلاً میتونی یه پیشنهاد محتوایی خاص و مرتبط با کمپینت درست کنی و مخاطبهای جدید رو با محتوای رپورتاژ جذب کنی.
حالا که چند تا نکته برای نوشتن یه رپورتاژ خوب یاد گرفتی، بیایم چند تا مثال واقعی رو با هم بررسی کنیم تا اگه وسط نوشتن گیر کردی، یه ایده خوب داشته باشی.
یکی از ایرادهایی که به رپورتاژ آگهی گرفته میشه اینه که ممکنه گمراهکننده باشه. چون خیلی وقتها شبیه یه پست وبلاگی یا محتوای تحریریهای به نظر میاد، ولی در واقع یه تبلیغ پولیه. این موضوع میتونه مرز بین تبلیغات و محتوای واقعی رو کمرنگ کنه و باعث سردرگمی و حتی بیاعتمادی مخاطب بشه.
منتقدا میگن که رپورتاژها باید بهوضوح به عنوان تبلیغ مشخص بشن تا مخاطب احساس نکنه که گول خورده و همچنان اعتمادش به رسانهای که این محتوا توش منتشر شده حفظ بشه.
علاوه بر این، بعضیها معتقدن که رپورتاژها میتونن یه جور بازی با اعتماد مخاطب باشن، چون معمولاً از تکنیکهای ترغیبکنندهای استفاده میکنن تا محصولات یا خدمات رو تبلیغ کنن. اینجور تبلیغات ممکنه به نظر بیاد که داره از اعتماد خواننده سوءاستفاده میکنه.
برای اینکه این نگرانیها رفع بشه، خیلی مهمه که رپورتاژها شفاف باشن و بهطور واضح به عنوان تبلیغ مشخص بشن. همچنین، بهتره که همیشه طبق اصول اخلاقی تبلیغات و بازاریابی عمل بشه تا هم اعتبار برند حفظ بشه و هم اعتماد مخاطب.
رپورتاژ آگهیها شکلها و فرمتهای مختلفی دارن و هر کدوم با یه هدف خاص طراحی میشن. در ادامه چند نمونه از رایجترین انواع رپورتاژ رو برات توضیح میدم.
محتوای اسپانسری همون نوع رپورتاژیه که خیلی شبیه به یه پست وبلاگی به نظر میاد، ولی در واقع تبلیغیه که یه برند برای اون پول داده.
این نوع رپورتاژ معمولاً توسط خود برند یا تبلیغدهنده تولید میشه و هدفش معرفی محصول یا خدماته. بیشتر روی وبسایتها، وبلاگها یا شبکههای اجتماعی منتشر میشه و برای افزایش آگاهی از برند یا هدایت ترافیک به یه سایت یا صفحه اجتماعی استفاده میشه.
تبلیغات بومی نوعی رپورتاژه که طوری طراحی میشه که کاملاً با محتوای اطراف خودش توی وبسایت یا شبکه اجتماعی همخوانی داشته باشه.
این نوع رپورتاژ معمولاً به شکل یه پست اسپانسری یا مقاله ظاهر میشه و همزمان با تبلیغ یه محصول یا خدمت، اطلاعات ارزشمندی هم به خواننده ارائه میده تا حس بهتری از محتوا بگیره.
اینفلوئنسر مارکتینگ هم نوعی رپورتاژه که توش یه برند با یه اینفلوئنسر همکاری میکنه تا محصول یا خدماتش رو تبلیغ کنه. این اینفلوئنسر میتونه یه سلبریتی، وبلاگنویس یا چهره شناختهشده توی شبکههای اجتماعی باشه.
اینفلوئنسر یه محتوای مخصوص مثل پست وبلاگ، عکس اینستاگرام یا ویدیو میسازه و تجربیات شخصی خودش رو با محصول یا خدمات به اشتراک میذاره.
جایگذاری محصول نوعیه که توش محصول یا خدمات یه برند به شکلی نامحسوس توی یه محتوای دیگه مثل برنامه تلویزیونی، فیلم یا بازی ویدیویی نمایش داده میشه. این روش بیشتر برای تبلیغ محصول به شکلی ظریف و بدون مزاحمت استفاده میشه.
اگه میخوای بدونی یه رپورتاژ آگهی خوب چطوری نوشته میشه، بیا این مثالها رو با هم ببینیم:
Adobe با نیویورک تایمز همکاری کرد و یه پست پولی درباره خرید مجازی منتشر کرد. توی این رپورتاژ، با استفاده از آمار و مطالعات عمیق، درباره روندهای خرید مجازی صحبت شد. Adobe از این رپورتاژ برای معرفی برند خودش استفاده کرد، در حالی که اطلاعات ارزشمندی برای خوانندهها درباره خرید آنلاین ارائه داد.
Metro Parent یه جامعه آنلاین برای ارائه مشاوره و پشتیبانی به والدینه که درباره موضوعات روز تربیت فرزند حرف میزنه. Alpine Academy یه مقاله برای Metro Parent نوشت که توش فواید تحصیل توی این مدرسه رو توضیح داد. با اینکه این رپورتاژ یه تبلیغ برای Alpine Academy بود، اما اطلاعات مفیدی هم درباره نیازهای بچهها در محیطهای آموزشی سالم به والدین ارائه داد.
ایکیآ برای تبلیغ خودش توی سایت The Telegraph یه کوییز طراحی کرده که به مخاطبها یاد میده چطور میتونن خواب بهتری داشته باشن. برای شرکت توی این کوییز، فقط کافیه کلیک کنی و شروع کنی. اینجوری، ایکیآ هم به مخاطبش ارزش میده و هم برندش رو به شکل جذابی معرفی میکنه.
سایت Forbes یه سری محتوای ویژه به اسم BrandVoice داره که توش به بازاریابهای حرفهای اجازه میده که تجربیات و توصیههای خودشون رو با مخاطبها به اشتراک بذارن. یکی از این BrandVoiceها از طرف شرکت کفش Cole Haan بوده که درباره تقویت خلاقیت صحبت کرده:
بالای این مطلب، یه بنر تبلیغاتی برای Cole Haan گذاشته شده، اما توی متن اصلی اصلاً اسم شرکت یا محصولاتش آورده نشده. با این حال، محتوا در مورد فعالیتهای ذهنی و حرکت مفید توی خونهست که به طور غیرمستقیم با محصولات Cole Haan (مثل کفشهاش) همخوانی داره.
اگه میخوای یه رپورتاژ آگهی بنویسی که خیلی مستقیم نباشه ولی همچنان تبلیغ برندت توی صفحه باشه، میتونی یه تبلیغ پولی مثل همین نمونه Cole Haan رو توی صفحه بذاری.
کارت اعتباری Sapphire که از طرف بانک Chase ارائه میشه، به مشتریهاش امتیاز و پاداش میده. این رپورتاژ به معرفی رستورانهای خاص و متفاوت پرداخته تا مخاطبها رو تشویق کنه به استفاده از این کارت برای غذا خوردن در رستورانها.
این رپورتاژ نشون میده که برای موفقیت یه لیستی از مکانها (Listicle)، نیازی نیست حتماً مستقیم درباره محصولت صحبت کنی. میتونی درباره موضوعاتی بنویسی که به نوعی با شرکت یا صنعتت مرتبط باشه. تا وقتی که محتوا از برندت حمایت میکنه، هنوز مؤثره.
چیزی که این رپورتاژ رو جذاب کرده، اینه که به یه موضوع هیجانانگیز مثل رستورانهای خاص با غذاهای آیندهنگرانه پرداخته و کاملاً با لحن راحت و دوستانه Thrillist هماهنگ شده. این سبک نوشته باعث میشه هم مخاطب لذت ببره و هم برند Sapphire بهطور نامحسوسی معرفی بشه.
این رپورتاژ آگهی برای برند نوشیدنی Captain Morgan از طرف BuzzFeed آلمان منتشر شده و مشابه نمونه قبلی به شکل لیستی (Listicle) هست. البته با یه تفاوت مهم: توی این رپورتاژ اسم شرکت و محصولاتش مستقیم آورده شده. با این حال، محتوای ارائهشده برای خواننده ارزشمنده و به همین خاطر تأثیرگذار بوده.
ساختار و متن این رپورتاژ جذاب و مفیده، حتی با اینکه چندین بار محصول Captain Morgan توی متن ذکر شده. این رپورتاژ شامل دستورالعملهایی برای نوشیدنیهایی هست که میتونی توی خونه درست کنی و به همراهشون عکسهایی هم هست که به عنوان راهنما استفاده میشن.
این نوع محتوا دو هدف رو دنبال میکنه: اول، به طرفداران Captain Morgan که احتمالاً قبلاً محصولاتش رو خریدن ایدههای جدید میده که با اونها چه نوشیدنیهایی درست کنن. حتی یه سرچ ساده تو گوگل مثل "دستور نوشیدنی با Captain Morgan" میتونه کاربر رو به این رپورتاژ برسونه.
دوم، چشمگیر کردن این محتوا برای افرادیه که دنبال دستورالعملهای ساده برای نوشیدنی هستن. با اینکه این محتوا توی تابستون منتشر شده، اما دستورهای متنوعی ارائه داده که میتونه الهامبخش مخاطب باشه.
شرکت زیبایی Love Beauty Planet که روی پایداری و حفظ محیط زیست تمرکز داره، در رپورتاژ آگهی خودش که توی The New York Times منتشر شده، بیشتر به تولید محصولات با مواد بازیافتی و کاهش اثرات کربنی پرداخته.
این رپورتاژ به جای یه پست ساده متنی، به شکل تعاملی طراحی شده که یه راه عالی برای درگیر کردن بیشتر مخاطب با محتواست. این رپورتاژ شامل یه کوییز کوتاه درباره بازیافت و کاهش ضایعاته. بعد از اینکه مخاطب به سوالات جواب میده، رپورتاژ چندتا نکته کاربردی برای کاهش اثرات کربنی پیشنهاد میده که مخاطب میتونه فوراً اجرا کنه.
این نوع محتوا باعث میشه برند توی ذهن مخاطب بمونه و با ارائه اطلاعات مفید، مخاطب رو به انجام کارهای سبز و پایدار تشویق میکنه.
توی این رپورتاژ، دو تا شرکت با هم همکاری کردن تا یه پست پولی جذاب بسازن که ترکیبی از متن و ویدیو بود. PwC و RYOT Studio با هم کار کردن تا محتوایی رو برای سری جدید PwC درباره تنوع و شمول برای مدیران عامل تولید کنن. این شرکت راهکارهای تجاری ارائه میده، پس زاویهای که توی این رپورتاژ انتخاب کرده، کاملاً با حوزه فعالیتش همخوانی داره.
چیزی که این رپورتاژ رو واقعاً خاص کرده، اضافه کردن یه ویدیو به همراه متن پست بوده. ویدیو به خوبی محتوا رو ارائه میده، پس برای کسایی که از خوندن متنهای طولانی خوششون نمیاد، این یه راه خیلی خوب برای ارتباط با محتواست.
اگه یه ویدیو داری که داستان شرکتت رو به خوبی تعریف میکنه و میخوای برندت رو بیشتر معرفی کنی، میتونی اون ویدیو رو به همراه چند پاراگراف کوتاه برای یه رپورتاژ آگهی ارائه بدی. این روش میتونه شرکتت رو به یه جمعیت جدید معرفی کنه و به جذب مشتریهای جدید کمک کنه.
حالا که میدونی چطور یه رپورتاژ رو تشخیص بدی و حتی خودت هم یکی بنویسی، میتونی از این روش به عنوان یه ابزار قوی توی استراتژی بازاریابی محتواییت استفاده کنی. رپورتاژ آگهی میتونه محتوای بازاریابیت رو جذابتر کنه و مخاطبهای جدیدی رو به سمت برندت بیاره. پس با قدرت شروع کن و موفق باشی!
برای اینکه مطمئن بشی کمپین رپورتاژ آگهیت به هدفهاش رسیده، باید عملکردش رو اندازهگیری کنی. اینطوری میتونی بر اساس دادهها تصمیمات بهتری برای کمپینهای آینده بگیری.
برای سنجیدن موفقیت رپورتاژ آگهی، از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) استفاده میشه. توی این بخش، چندتا از مهمترین شاخصها رو که بهت کمک میکنن موفقیت کمپینت رو بررسی کنی، معرفی میکنم:
این شاخص نشون میده که رپورتاژت چند بار به مخاطب هدف نمایش داده شده. تعداد نمایشها معیار خوبی برای اندازهگیری میزان دیده شدن محتوای تبلیغاتیته و کمک میکنه بفهمی چند نفر اون رو دیدن.
نرخ کلیک (CTR) تعداد کلیکهای روی رپورتاژ رو نسبت به تعداد نمایشها نشون میده. این شاخص بهت کمک میکنه بفهمی چقدر محتوای رپورتاژت تونسته مخاطب رو درگیر کنه و ترغیبش کنه که روی لینک یا دکمه کلیک کنه.
نرخ تبدیل نشون میده که چند نفر بعد از کلیک روی رپورتاژ، کاری که توی متن ازشون خواسته بودی رو انجام دادن؛ مثلاً خرید کردن یا برای خبرنامه ثبتنام کردن. این شاخص یه معیار خوب برای سنجیدن موفقیت دعوت به اقدام (CTA) و محاسبه بازده سرمایهگذاری کمپین رپورتاژت به حساب میاد.
با دنبال کردن این شاخصها، میتونی عملکرد رپورتاژ آگهیت رو بهتر بفهمی و برای کمپینهای آینده تصمیمات هوشمندانهتری بگیری.
برای اینکه بفهمی رپورتاژ آگهیت چقدر موفق بوده، باید میزان تعامل و تبدیلها رو بررسی کنی. این دو تا معیار نشون میدن که چقدر تونستی مخاطب رو درگیر کنی و چقدر از اونها به مشتری تبدیل شدن.
تعامل یعنی چقدر مخاطبها با رپورتاژت ارتباط گرفتن؛ مثل تعداد کلیکها، بهاشتراکگذاریها، کامنتها و لایکها. این نشون میده که چقدر محتوای تو برای مخاطبت جذاب بوده و چقدر علاقهمند شدن به محصول یا خدماتت.
با دنبال کردن میزان تعامل و تبدیل، میتونی بفهمی که رپورتاژ چقدر روی مخاطب تاثیر گذاشته و کمپینت چقدر بازدهی داشته.
اگه میخوای بفهمی کدوم روش تبلیغاتی بهتر جواب میده، باید نتایج رپورتاژ رو با تبلیغات سنتی مقایسه کنی. برای این کار، باید شاخصهایی مثل نرخ کلیک (CTR)، نرخ تبدیل، هزینه بهازای نمایش و هزینه بهازای تبدیل رو بررسی کنی.
اینطوری میتونی بفهمی کدوم روش بهت تعامل بیشتری میده، کدوم بیشتر مشتری جذب میکنه و در نهایت کدوم بازگشت سرمایه بهتری داره.
رپورتاژ آگهی یه نوع تبلیغه که به شکل محتوای تحریریهای (مثل مقاله یا پست وبلاگی) نوشته میشه و معمولاً به شکلی طراحی میشه که خیلی تبلیغاتی به نظر نیاد. توی این نوع محتوا، مشخص میشه که تبلیغدهنده برای اون هزینه کرده و هدفش معرفی محصول یا خدمت خاصیه.
برخلاف تبلیغات سنتی که خیلی مستقیم به مخاطب میگه "این رو بخر!"، رپورتاژ آگهی به طور غیرمستقیم و از طریق ارائه اطلاعات مفید، مخاطب رو به خرید یا استفاده از محصول تشویق میکنه. این نوع تبلیغ خیلی کمتر به نظر مخاطب مزاحم میاد و بیشتر آموزندهست.
بله، تقریباً همه کسبوکارها میتونن از رپورتاژ آگهی بهره ببرن. از شرکتهای کوچک تا بزرگ، هرکسی که محصول یا خدمتی داره، میتونه با ارائه اطلاعات مفید و جذاب، مخاطب رو به برند خودش علاقهمند کنه.
برای نوشتن یه رپورتاژ آگهی موفق، باید اول مخاطب هدف رو بشناسی و هدفت از تبلیغ رو مشخص کنی. بعد، به جای تمرکز روی فروش مستقیم، روی ارزش دادن به مخاطب و ارائه اطلاعات مفید تمرکز کن. استفاده از تصاویر جذاب و دعوت به اقدام (CTA) هم فراموش نشه.
برای اینکه بفهمی رپورتاژت چقدر موفق بوده، باید به شاخصهایی مثل تعداد نمایش (Impressions)، نرخ کلیک (CTR) و نرخ تبدیل (Conversion Rate) دقت کنی. این شاخصها بهت کمک میکنن بفهمی چقدر تونستی مخاطب رو جذب کنی و چند نفر از اونها به مشتری تبدیل شدن.
بله، شفافیت خیلی مهمه. مخاطب باید بدونه که این محتوا تبلیغیه. اگر این موضوع رو پنهان کنی، ممکنه اعتماد مخاطب رو از دست بدی و به برندت آسیب بزنی.
در آخر، اگه رپورتاژت به خوبی نوشته بشه، مخاطب هدف رو درست هدف بگیره و با اهداف کلی تبلیغاتت هماهنگ باشه، قطعاً ارزش هزینه داره.
رپورتاژ یه فرصت عالیه که با مخاطبهات به شکلی آموزنده و غیرمستقیم ارتباط برقرار کنی. اگه درست انجامش بدی، میتونه یه بخش ارزشمند از استراتژی بازاریابیت بشه.
برای موفقیت توی این مسیر، باید حواست باشه که محتوات شفاف و جذاب باشه و به نیازهای مخاطبت پاسخ بده، نه فقط تبلیغ محصول. همچنین، استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) برای اندازهگیری موفقیت کمپینت خیلی مهمه. با تحلیل درست نتایج، میتونی نقاط قوت و ضعف کمپین رو بشناسی و توی آینده تصمیمات بهتری بگیری.
به یاد داشته باش، رپورتاژ آگهی فقط یه ابزار تبلیغاتی نیست؛ بلکه میتونه راهی باشه برای جلب اعتماد، ایجاد ارتباط با مخاطب و در نهایت تقویت برندت. پس هرچه بهتر و هدفمندتر ازش استفاده کنی، نتیجه بهتری هم میگیری.
دوره الفبای برنامه نویسی با هدف انتخاب زبان برنامه نویسی مناسب برای شما و پاسخگویی به سوالات متداول در شروع یادگیری موقتا رایگان شد: