یه جمله معروف هست که میگه: "وقتی سعی میکنی همه رو راضی کنی، در واقع هیچ کس رو راضی نکردی!" حالا تو بازاریابی نیچ، هدف دقیقا برعکس اینه. این نوع بازاریابی خیلی هدفمند و مشخصه؛ یعنی کسب وکارها محصولات و خدماتشون رو به یه گروه خاص و کوچیک از مخاطبها که به دقت انتخاب شدن، تبلیغ میکنن.
این روزا با اینکه الگوریتمهای شبکههای اجتماعی هر روز بیشتر به سمت شخصی سازی میرن، ولی همین باعث شده رقابت برای برندها سختتر بشه. چون باید وسط این همه سروصدا، خودشون رو به چشم بیارن. برای همین، برندها باید روی این نیچهای خاص تمرکز کنن و با کمپینهای تبلیغاتی کاملا مرتبط و هدفمند وارد عمل بشن تا تو این بازار شلوغ بتونن رقابت کنن.
خبر خوب اینه که اینفلوئنسر مارکتینگ تو این زمینه خیلی کمک کننده ست. برندها با همکاری با اینفلوئنسرهای معروفی که توی همین جامعههای نیچ طرفدارای خودشون رو دارن، میتونن دیده بشن و به شکل واقعی و طبیعی به این مخاطبها دسترسی پیدا کنن.
این مقاله قراره همه چی رو درباره بازاریابی نیچ برات توضیح بده. همچنین یه برنامه قدم به قدم برای همکاری با اینفلوئنسرها و نمونه هایی از کمپینهای موفق بهت میده تا برای کارت الهام بگیری.
تو بازارهای نیچ، مشتریها نیازها یا سلیقههای خاصی دارن که از بازارهای عمومی متفاوتن. برندها تقریبا هر بازاری رو به دستههای کوچیکتر تقسیم میکنن. مثلا بر اساس:
بازاریابی نیچ معمولا راحتتر از تبلیغات برای یه جمعیت گسترده ست، چون مخاطب نیچ نیازها و خواستههای خیلی مشخصی داره.
برای مثال، یه شرکتی که فقط کیف میفروشه، باید سلیقه و انتظارات خیلی متنوعی رو در نظر بگیره. ولی یه کسب وکاری که کیف هایی برای مامانهای جدید میفروشه که هم کیف دستی و هم کیف پوشکه، تمرکز خیلی بهتری داره. بازاریابی نیچ با ابزارهایی مثل هدف گذاری تبلیغات فیسبوک و مانیتورینگ شبکههای اجتماعی هم راحتتر شده.
بازاریابی نیچ به کسب وکارها این امکان رو میده که نیازهای خاص مخاطب شون رو بهتر بشناسن و به طور مستقیم باهاشون حرف بزنن. در واقع، هدف اصلی این نوع بازاریابی، برقراری ارتباط درست و دقیق با مخاطبه. به همین دلیل هم شبکههای اجتماعی قابلیتهای هدف گذاری خودشون رو برای این نوع بازارها بهتر کردن. حالا ببینیم بازاریابی نیچ چه مزایایی داره:
وقتی تعداد افراد یه گروه خاص کمتر باشه، فرصتهای بیشتری برای ایجاد رابطههای نزدیک و ارزشمند با اونها داری. یه مثال خیلی خوب از این موضوع Black Girl Sunscreen هست. تو بازار پر از کرمهای ضدآفتاب، خیلی کم محصولاتی پیدا میشن که نیازهای پوستهای تیره رو در نظر بگیرن. بیشتر ضدآفتابها باعث ایجاد یه لایه سفید یا خاکستری روی پوستهای تیره میشن که اصلا جذاب نیست. ولی Black Girl Sunscreen اومد و محصولی ساخت که مخصوص خانمهای با پوست تیره بود و حالا یه محصول خیلی محبوب و مورد توجه شده.
هر چی کسب وکار تو تخصصیتر باشه، رقابت کمتری با برندهای دیگه داری که دقیقا همون محصولات یا خدمات رو ارائه میدن. وقتی توی بازار نیچ فعالیت میکنی، میتونی یه پیشنهاد منحصر به فرد به مشتری بدی و خودت رو تو بازار از بقیه متمایز کنی.
مثلا برند Humankind، یه برند لباس شنا و پوشاک بدون جنسیت هست. به جای اینکه با همه برندهای پوشاک رقابت کنه، تمرکزش رو گذاشته روی ساخت لباسهای راحت و استایلیش که مخصوص کساییه که نمیخوان محدود به هنجارهای جنسیتی سنتی بشن. به خاطر همین تمرکز خاص، رقابت کمتری هم با بقیه برندهای لباس شنا داره که سعی میکنن همه رو جذب کنن.
وقتی تبلیغاتت رو برای یه گروه خاص هدف گذاری میکنی، احتمال اینکه اون تبلیغات براشون جذاب و مرتبط باشه بیشتر میشه. این یعنی عملکرد بهتر در معیارهایی مثل نرخ کلیک بالاتر و نرخ خروج کمتر. همچنین، همکاری با اینفلوئنسرهای نیچ هم بازگشت سرمایه بیشتری داره، چون هزینههای همکاری با اینفلوئنسرهای کوچیکتر و تخصصی خیلی کمتر از اینفلوئنسرهای بزرگه که مخاطب عمومی دارن.
ولی این ارزونتر بودن به معنی تاثیر کمتر نیست. اینفلوئنسرهای نیچ معمولا مخاطب هایی دارن که خیلی بهشون اعتماد دارن و این باعث میشه پیشنهاداتشون اثرگذاری بیشتری داشته باشه. طبق یک گزارشی، نزدیک به ۴۹ درصد از مصرف کنندگان حداقل ماهی یک بار به خاطر پستهای اینفلوئنسرها خرید میکنن، که نشون میده محتوای هدفمند و معتبر چقدر میتونه تو افزایش فروش تاثیر داشته باشه.
استفاده از بازاریابی نیچ و همکاری با اینفلوئنسرهای نیچ کلی مزیت داره، اما خب یه مقداری یادگیری هم میطلبه. مثلا، شاید چند تا اینفلوئنسر معروف و عمومی رو بشناسی، ولی پیدا کردن یه اینفلوئنسر توی یه حوزه خاص کمی کار بیشتری میطلبه. نگران نباش! اینجا میخوام بهت بگم چطور میتونی شروع کنی.
اول از همه باید بدونی که مخاطبهای نیچ توی جمعیت هدف تو، نیازها و سلیقههای خاصی دارن. مثلا توی دنیای آرایش، کلی زیرشاخه وجود داره؛ مثل آرایش مخصوص پوستهای جوش دار، محصولات حرفه ای برای آرایشگران، یا لوازم آرایشی برای پوستهای مسن تر. اینها فقط یه نمونه کوچیک از دسته بندیهای موجود هستن.
برای اینکه نیچ هایی که توی مخاطب هدف تو فعالن رو پیدا کنی، بهتره اول از پلتفرم هایی که خودت توشون فعالی استفاده کنی و به جای اینکه خیلی سخت گیرانه و ساختاریافته عمل کنی، با ذهن باز به جستجو بپردازی. محتواهای مرتبط رو مرور کن و به ایده هایی که برای برندت قابل استفادن، دقت کن.
بخش نظرات (کامنت ها) توی پروفایل برندت رو چک کن. همینطور سری به صفحات رقبا بزن یا از قابلیت "دیدن حسابهای مشابه" استفاده کن تا ببینی چه چیزی توی نیچ مورد نظر تو داره ترند میشه.
برای اینکه حدسیاتت رو دقیقتر کنی، از ابزارهای "شنود اجتماعی" استفاده کن. این ابزارها میتونن خلاصه ای از مکالماتی که درباره یه موضوع در جریان هستن رو برات ارائه بدن و بینش هایی که برای استراتژیت مهم هستن رو بهت نشون بدن.
بعد از اینکه نیچ موردنظرت رو پیدا کردی، باید بری دنبال اینفلوئنسرهایی که توی اون حوزه فعالن. این مرحله هم مثل مرحله قبل نیاز به جستجوی بومی توی پلتفرمها داره. از هشتگهای مرتبط استفاده کن تا پستهای برتر توی اون نیچ رو پیدا کنی. همچنین میتونی از قسمت نظرات پستهای ترند هم استفاده کنی تا اینفلوئنسرهای مهم اون حوزه رو پیدا کنی.
اگه زمان کمی داری یا نمیخوای خیلی وقتت رو صرف این جستجو کنی، میتونی از ابزارهای تخصصی اینفلوئنسر مارکتینگ مثل Tagger by Sprout Social استفاده کنی. این ابزار با فیلترهای هوشمند بهت کمک میکنه که اینفلوئنسرهای مناسب رو که مخاطبهای مرتبط با برند یا نیچ تو دارن، سریعتر پیدا کنی و تحقیقاتت رو راحتتر انجام بدی.
حالا که یه لیست کوتاه از اینفلوئنسرهای مناسب داری، قبل از اینکه باهاشون تماس بگیری، مطمئن شو که پروفایلهای شبکههای اجتماعیت و محتوای فعلیت به روز هستن. یه کار خوب دیگه اینه که از قبل با محتوای اون اینفلوئنسرها تعامل داشته باشی، مثلا پست هاشون رو لایک کنی یا کامنت بذاری تا وقتی باهاشون ارتباط میگیری، تعاملاتت گرمتر باشه.
وقتی آماده شدی که فرآیند ارتباط رو شروع کنی، حتما بررسی کن ببینی اونها راهنمای خاصی برای نوع ارتباط ارائه دادن یا نه. مثلا ممکنه ترجیح بدن که از طریق ایمیل مدیر برنامه یا نمایندشون باهاشون تماس بگیری، نه مستقیم. بعدش، یه پیام دوستانه براشون بفرست و توضیح بده چرا فکر میکنی همکاری با اونها برای برندت عالیه، چی ازشون میخوای و چه اهدافی از این همکاری داری.
درسته که ممکنه سخت باشه، ولی باید یه مقدار کنترل خلاقیت رو به اینفلوئنسرها بسپاری. طبق تحقیقاتی که Forrester انجام داده، بیشترین اشتباهی که برندها توی همکاری با اینفلوئنسرها میکنن اینه که زیادی بهشون جهت میدن و آزادی خلاقیت رو ازشون میگیرن.
اینفلوئنسرها بهتر از هر کسی مخاطبشون رو میشناسن. اونا میدونن طرفداراشون چه محتوایی دوست دارن و به چه چیزی واکنش نشون میدن. وقتی برندها اجازه بدن که اینفلوئنسرها محتوا رو با سبک خودشون تولید کنن، نتیجه خیلی واقعیتر و طبیعیتر به نظر میاد و در نهایت اثرگذاری بیشتری هم داره.
طرفدارها هم همینو ترجیح میدن. طبق گزارش ها، بیش از دو سوم مصرف کنندهها (67%) فکر میکنن بهترین همکاریهای برند با اینفلوئنسرها زمانی اتفاق میافته که صادقانه و بدون تعصب باشه.
بعد از اینکه کمپینت شروع شد، هنوز کارهای دیگه ای هست که باید انجام بدی. وقتی برندت به طور فعال با اینفلوئنسر و طرفداراش در تعامل باشه، نشون میدی که واقعا به ارتباط با اون جامعه اهمیت میدی، نه اینکه فقط بخوای سود ببری.
این تعامل میتونه شکلهای مختلفی داشته باشه؛ مثلا پاسخ دادن به کامنتهای تیک تاک، شرکت کردن تو مکالمات شبکههای اجتماعی، یا به اشتراک گذاشتن محتوایی که کاربران تولید کردن. فعال و حاضر بودن توی این فضا باعث میشه که اعتماد اون جامعه رو جلب کنی و در نتیجه وفاداری به برندت افزایش پیدا کنه. اینطوری، بازاریابی دهان به دهان هم برندت رو بیشتر به چشم میاره و باعث دیده شدن بیشترت میشه.
احتمالا برات سواله که یه کمپین بازاریابی نیچ چه شکلی میتونه باشه؟ خب، چند تا مثال باحال برات آوردم که ایده بگیری و خلاقیتت رو به کار بندازی:
ناتالی مارشال (معروف به Corporate Natalie) یه خالق محتوا با بیش از یه میلیون فالوور تو تیک تاک و اینستاگرامه که با ویدیوهای بامزش درباره زندگی شرکتی و دورکاری معروف شده.
به تازگی برند Dunkin Donuts با ناتالی و بازیگر معروف ویل آرنت تو یه تبلیغ کوتاه همکاری کردن. توی این ویدیو، یه گروه از ستارههای جدید مثل "کارآموزهای تابستونی" نقش بازی میکردن. چون ناتالی توی جامعه ای که به طنزهای کاری علاقه داره حسابی محبوبه، این همکاری کمک کرد که Dunkin به شیوه ای بامزه و قابل درک با این مخاطبها ارتباط بگیره.
شرکت امنیت خانگی Ring از صاحبان حیوانات خونگی خواست که ویدئوها یا عکس هایی که از دوربینهای Ring گرفتن رو توی اینستاگرام یا تیک تاک با هشتگ #RingPets به اشتراک بذارن. Ring برای هر شرکت کننده، یه مبلغ به ASPCA (انجمن پیشگیری از خشونت به حیوانات) و پناهگاههای حیوانات محلی اهدا کرد. در مجموع، این برند ۵۰۰ هزار دلار کمک کرد.
علاوه بر این، کسایی که از هشتگ #contest استفاده کردن، توی یه مسابقه شرکت داده شدن که حیوان خونگیشون بتونه توی تبلیغ بعدی Ring حضور پیدا کنه. از اونجایی که خیلی از مشتریها از دستگاههای Ring برای مراقبت از حیوونهای خونگیشون استفاده میکنن، این کمپین نه تنها ویژگیهای محافظتی برای حیوونها رو تبلیغ کرد، بلکه برند رو با این جامعه خاص هم راستا کرد.
رمان نویسان تازه کار رو میتونیم یه گروه کوچیکتر از جامعه کلی نویسندهها بدونیم. درسته که ممکنه رمان نویسان تازه کار ویژگیهای مشترکی با بقیه نویسندهها مثل روزنامه نگارها، نویسندههای تبلیغاتی یا نمایشنامه نویسها داشته باشن، اما چالش ها، علاقهها و اهداف خاص خودشون رو هم دارن که اونا رو از بقیه متمایز میکنه.
مثلا، این گروه از نویسندهها ممکنه بیشتر به دورههای آموزشی ای علاقه مند باشن که بهشون یاد بده چطور داستان هایی بنویسن که مخاطب نتونه بذاره زمین! یا شاید دنبال اپلیکیشن هایی باشن که کمکشون کنه یه رمان بلند رو مدیریت کنن. بر اساس اطلاعاتی که ازشون به دست آوردی، میتونی پیام هایی بهشون بدی که روی "رویای داستان گویی" یا "زنده کردن ایده ها" تاکید داشته باشه.
دوندههای مسافت طولانی رو میتونیم یه زیرمجموعه کوچیکتر از ورزشکارها بدونیم. درسته که این گروه ویژگیهای مشترکی با ورزشکارهای دیگه مثل بدنسازها یا رقصندهها دارن، اما نیازها و دغدغههای خاص خودشون رو هم دارن که اونا رو متمایز میکنه.
تو تحقیقاتت درباره این گروه خاص ممکنه بفهمی که دوندههای مسافت طولانی بیشتر به افزایش استقامت، بهبود فرم دویدن و هیدراته موندن توی طولانیترین دوهاشون توجه دارن. این بازار نیچ ممکنه به رویدادهای تمرینی گروهی، بطریهای آب دستی، یا حتی اشتراک محتواهای انگیزشی علاقه مند باشه. پیام هات میتونه به انگیزه اونها برای "عبور از خط پایان" یا "شکستن رکوردهای شخصی" اشاره کنه.
اینجا میخوایم هفت راهکار برای دسترسی به بازار نیچ رو با هم مرور کنیم. شاید از قبل درباره محصول یا خدماتی که میخوای ارائه بدی ایده هایی داشته باشی، اما قبلش بهتره حسابی بازار نیچ خودت رو بشناسی: یعنی بدونی که چطور رفتار میکنن، چه خواسته هایی دارن و با چه چالش هایی روبرو هستن. اینطوری میتونی پیشنهادهای دقیقتری براشون آماده کنی و در نهایت موفقتر اونها رو بازاریابی کنی.
اگر مشتریهای کلی ای که میخوای بهشون سرویس بدی رو میشناسی، قدم بعدی اینه که اون بازار بزرگ رو کوچیکتر و دقیقتر کنی. یعنی گروههای خاصتری از اونها پیدا کنی که ویژگیهای منحصربه فردی دارن. مثلا اگه بازار هدف تو "دانشجوهای دانشگاه" باشه، میتونی اون رو محدود کنی به "دانشجوهای زیست شناسی دانشگاههای بزرگ"، "دانشجویان بین المللی مقطع کارشناسی ارشد"، یا "دانشجویانی که به مهدکودک تو دانشگاه نیاز دارن."
برای پیدا کردن این نیچهای خاص، از خودت این سوالات رو بپرس:
یکی دیگه از راههای تعریف بازار نیچ، اینه که بفهمی مشتریها چه کلمات یا عباراتی رو توی گوگل جستجو میکنن تا راه حلها یا جواب سوالاتشون رو پیدا کنن. شروع کن به تایپ کردن چند تا سوال توی گوگل و ببین چه پیشنهاداتی برات میاره. این پیشنهادات بر اساس جستجوهای محبوب و ترند شده هستن و میتونن بهت سرنخ بدن.
مثلا، اگه میخوای بیشتر درباره "مشتریهای حامی محیط زیست" بدونی، کلمه "غیرسمی" رو تایپ کن. ممکنه گوگل بهت پیشنهاد بده که "ظروف آشپزخانه غیرسمی" یا "مواد شوینده غیرسمی" رو جستجو کنی. حالا اگه این کلمات کلیدی رو توی ابزارهای سئو مثل Semrush یا Ahrefs وارد کنی، میتونی اطلاعات دقیقی مثل حجم جستجو برای اون کلمه و سختی رتبه گرفتن توی نتایج گوگل رو پیدا کنی. این اطلاعات بهت کمک میکنه تا بفهمی چه چیزی برای بازار نیچ تو مهم تره.
یکی از بهترین راهها برای شناخت بازار نیچ، سر زدن به گروههای علاقه مند توی شبکههای اجتماعی یا پلتفرمهای اجتماعی مختلفه. اینجاها مردم درباره علاقه ها، حرفه ها، سن وسال و اطلاعات دموگرافیک و روانشناختی خودشون صحبت میکنن و با هم ارتباط میگیرن.
مثلا اگه میخوای برنامه نویسها رو هدف قرار بدی، میتونی توی GitHub تحقیق کنی، جایی که میلیونها توسعه دهنده و شرکتها برای ساخت نرم افزار و همکاری استفاده میکنن. میتونی تو پروژه هایی که توسعه دهندهها روش کار میکنن سرک بکشی و ببینی چه مهارت هایی یاد میگیرن و چه ارتباطاتی بین کاربرا برقرار میشه.
یا اگه میخوای کتاب خوانهای حرفه ای رو هدف بگیری، برو سراغ Goodreads. این پلتفرم جاییه که میلیونها خواننده کتاب درباره کتابهای مختلف بحث میکنن، تو چالشهای مطالعه شرکت میکنن و کتابهای جدید رو کشف میکنن. میتونی بگردی و ببینی چه ژانرها، موضوعات، یا کتابهای جدیدی توی ترند هستن و چطور کتاب خونها از طریق عشقشون به کتاب با هم در ارتباطن.
وقتی از تحقیق کلمات کلیدی و شبکههای اجتماعی کلی اطلاعات جمع کردی، حالا وقتشه که بفهمی رقبای تو کی هستن و به مشتریهای نیچ تو چی ارائه میکنن. مثلا اگه هدف تو دوندههای مسافت طولانیه، ببین الان چه برندهایی رو دنبال میکنن یا از چه محصولاتی خرید میکنن؟ چه خلأهایی توی بازار وجود داره که میتونی پرشون کنی؟
با این اطلاعات میتونی یه برنامه درست کنی که بتونی به شکل موثری رقابت کنی. ممکنه نیاز باشه بازارت رو حتی کوچیکتر و خاصتر کنی، یا محصولات و خدماتت رو به گونه ای متمایز کنی که اون خلأها رو پر کنه و پیام هات رو برای تبلیغ دقیقتر کنی.
با رشد صنایع مختلف، ممکنه توی شغلهای در حال رشد بازارهای نیچ دست نخورده ای پیدا کنی. صاحبان کسب وکار، کارمندان و مصرف کنندههای این صنایع میتونن مشتریهای هدف تو باشن.
مثلا طبق پیش بینیهای اخیر، بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۳۱، شغلهای پرستاران متخصص ۴۰ درصد و تحلیل گران امنیت اطلاعات ۳۵ درصد رشد میکنن. این یعنی این شغلها تو آینده خیلی مورد توجه قرار میگیرن و ممکنه بازار نیچ خوبی توشون پیدا بشه.
حالا، وقتی این اطلاعات رو جمع میکنی، این سوالها رو از خودت بپرس:
داشتن دادههای آماری درباره بازار نیچ مورد نظرت بهت کمک میکنه تا اندازه بازار، سطح درآمد و شاخصهای خریدشون رو تخمین بزنی. این اطلاعات بهت کمک میکنه تا قدم بعدی بازاریابی نیچ خودت رو مشخص کنی.
هم بازاریابی میکرو و هم بازاریابی نیچ روی یه گروه خاص و محدود از مخاطبها تمرکز میکنن، ولی بازاریابی میکرو یه قدم جلوتر میره و حتی دقیقتر روی یه زیرمجموعه خیلی خاص توی بازار نیچ هدف گذاری میکنه. مثلا، یه کسب وکار ممکنه یه کمپین میکرو مارکتینگ برای "گیاه خوارهای نسل Z" یا "صاحبان حیوانات خونگی تو یه شهر خاص" اجرا کنه.
نیچ به محصول یا خدمتی گفته میشه که به یه گروه خیلی خاص از مشتریها با ویژگیهای منحصر به فرد ارائه میشه، نه به یه بازار بزرگ و عمومی.
یه برنامه بازاریابی نیچ باید بیشتر روی پلتفرمها و کانال هایی تمرکز کنه که مخاطب هدفت بیشترین تعامل رو باهاشون داره، نه اینکه فقط به نقاط تماس بازاریابی از پیش تعریف شده محدود بشه. بسته به سلیقهها و رفتارهای مخاطب نیچ، ممکنه از فرمت هایی مثل تبلیغات اسپانسری، تبلیغات تلویزیونی استریم، تبلیغات صوتی یا حتی کانالهای خرید لایو استفاده کنی که باعث میشه دقیقا به همون مشتریهای هدفی که دنبالشی برسی.
برای ساختن یه برند موندگار، لازم نیست که یه عالمه مخاطب رو هدف بگیری. یکی از بهترین و سریعترین راههای موفقیت تو بازاریابی، اینه که روی یه بخش خاص از مشتریها تمرکز کنی. اینطوری میتونی اعتماد و وفاداریشون رو جلب کنی و همین باعث میشه درآمدت هم بیشتر بشه.
داشتن یه نیچ مشخص بهت کمک میکنه که اینفلوئنسرهایی رو پیدا کنی که مخاطبشون دقیقا همون مشتری هایی هستن که تو دنبالشونی. همکاری با اونها رشد برندت رو سریعتر میکنه و باعث میشه بری جلوی چشم مخاطبهای فعال و وفادار.
اما یادت باشه که موفقیت تو بازاریابی نیچ به صبر و پشتکار نیاز داره. باید به طور مداوم با مخاطب هات تعامل داشته باشی، نیازهاشون رو بشناسی و خودت رو با تغییرات بازار وفق بدی. این مسیر شاید کوچیک به نظر بیاد، ولی وقتی موفق بشی، نه تنها مشتریهای وفادار پیدا میکنی، بلکه برندت هم به مرور زمان جایگاه محکمی توی اون بازار خاص پیدا میکنه.
پس با تمرکز روی یه بازار نیچ، از سردرگمی تو بازارهای شلوغ و پررقابت فرار کن و مسیر مشخص و تخصصی خودت رو بساز. به یاد داشته باش که حتی بزرگترین برندها هم از یه جای کوچیک شروع کردن. حالا نوبت توئه که با تمرکز روی نیچ خودت، برندت رو به سطح بعدی ببری!
دوره الفبای برنامه نویسی با هدف انتخاب زبان برنامه نویسی مناسب برای شما و پاسخگویی به سوالات متداول در شروع یادگیری موقتا رایگان شد: