من دوره رو با ویدیوهای دوره قبلی (حضوری) شروع کردم. همه چی داشت خیلی خوب پیش میرفت تا اینکه به پروژه رستوران رسیدم. با خوشحالی تسکها رو باز کردم و دیدم باید حدود ۴۰ تسک انجام بدم. تسکهایی گنگ و مبهم که توضیح خاصی در موردشون نبود. از طرفی نمیتونستم ویدیوهای جلسات بعدی رو ببینم، چون میترسیدم کل تمرین اسپویل بشه و تمرینی به این مهمی رو از دست بدم.
نامیدی همراه با کمی ترس
دیگه داشتم از همه چی ناامید میشدم. هیچکس نبود کمکم کنه و کسی رو سراغ نداشتم که همزمان با من، طبق ویدیوهای دوره قبل پیش بره.
سوئیچ کردن به دوره فعلی (آکادمی)
اگه از ویدیوهای دوره قبل به آکادمی سوئیچ میکردم، کلی زمان رو از دست میدادم. ولی مگه راه دیگهای هم بود؟
یادمه یه جایی خونده بودم که :
چه فرقی میکنه راهی که داری میری درست باشه یا غلط، وقتی تنها راه موجود همینه!
پیوستن به بچههای آکادمی
بعد از اینکه با بچههای دوره آکادمی همراه شدم، فهمیدم که این مدتی که با ویدیوهای دوره قبل پیش میرفتم، چه ظلمی در حق خودم کردم. چون با پیوستن به بچههای آکادمی، با کلی آدم آشنا شدم که میتونستم باهاشون کار تیمی کنم، ازشون سوال بپرسم، ازشون انرژی بگیرم و به مسیرم ادامه بدم.
بازم پروژه رستوران
خب کابوس من دوباره تکرار شد و استاد همون پروژه دوره قبلی رو به عنوان تسک (با رفع ایراداتش) قرار داده بود. تسکها رو باز کردم و باز کلی تسک بدون هیچ توضیح خاصی ( داک پروژه رو نداشتیم ). اما اینبار تنها نبودم و همه همکلاسیها نمیتونستن تسکها رو انجام بدن. برای همین قرار شد با استاد رمضانپور یه وبینار داشته باشیم تا در مورد پروژه صحبت کنیم. آخرش هم استاد رمضانپور فقط آروممون کرد و هیچ توضیحی در مورد پروژه نداد. اما داک پروژه رو (نه به صورت کامل) به دست ما رسوند.
نکنه باز شکست بخورم!
بازم ترس از شکست سراغم اومد. ولی اینبار یه تصمیم گرفتم و یه سناریو به پروژه دادم. فرض رو بر این گذاشتم که این پروژه مال یه مشتری عصبیه که کلی سفته دستش دارم و هرطور شده باید پروژه رو تموم کنم :)
شروع پروژه
کم کم شروع کردم به نوشتن تسکها، گاهی خوب پیش میرفت و گاهی به دیوار میخوردم. توی این مسیر سعی میکردم مشکلات بچهها رو هم حل کنم و همین باعث میشد کلی انگیزه بگیرم. از طرفی منم کلی سوال ازشون پرسیدم (بدون اسپویل شدن پروژه).
چالهای به نام استپ۳
به استپ۳ که رسیدم با سر به دیوار خوردم. هیچی نمیفهمیدم. با همکلاسیها صحبت کردم و دیدم که اونا هم اینجا مشکل دارن و خلاصه تا کمر توی گل گیر کرده بودم :) . با تاپیک زدن و سوال پرسیدن، به استاد رمضانپور و محمدعلی رضا(منتور دوره) فشار میاوردیم که این قسمت رو توضیح بدن. ولی فشارها فایده نداشت و انگار که عمدا توضیحی نمیدادند (بله بعدا فهمیدیم که عمدا توضیح نمیدادند)
پیام استاد به مناسبت شب یلدا و آپلود ۴ ویدیو جدید
شب یلدا بود که استاد توی گروه به بچهها تبریک و گفت و در آخر پیامش گفت که جواب سوالاتتون توی ویدیوهایی هست که آپلود کردم. در واقع جواب مستقیمی توی ویدیوها نبود. بلکه استاد یک سری مفاهیم جدید رو توی پروژه مشاوراملاک داده بود.ما باید اون مفاهیم رو توی پروژه رستوران اجرا میکردیم. ولی پازل ماجرا داشت کم کم حل میشد :)
pass شدن تستها و پوش در گیتلب
بالاخره بعد از حدود یک هفته تلاش، pipleline گیتلب رنگ سبز رو به خودش دید و با چندتا از بچهها، پشت سر هم تستها رو pass میشدیم.
اصـــل کار آمـــــد و فــــرع بـی مــورد اســــت
در آخر خلاصه چیزهایی که از این مسیر یاد گرفتم رو میگم:
۱− از هیچ تمرینی نترسید. حتی اگه این پروژه رو pass نشدید به قول استاد ذهنتون رو شرطی نکنید که من دیگه نمیتونم برنامهنویس بشم.
۲- این تمرین یک مقداری پیچیدهست اما پیچیدگیش باعث میشه که یکم به ذهنتون فشار بیاد و کلی ابهام براتون به وجود بیاره.
۳- با همکلاسیها تعامل داشته باشید. قطعا هدف استاد هم همین بوده که سوال ایجاد بشه و خودش جواب درست و درمون رو نده و بچهها برای رفع مشکلات با هم همکاری کنند.
۴- به استاد و منتور دوره اعتماد کنید. واقعیت اینه که سبک تدریس استاد رمضانپور این نیست که حالا یه پروژه جذاب و سرراست به دانشجو بده و دانشجو با حل کردنش خیلی خوشحال بشه ( من شنیدم سبک تدریس استاد شاهینی دوره اندروید هم مثل استاد رمضانپوره )
۵- به خودتون اعتماد کنید. اگر تا اینجای مسیر رو اومدید یعنی بقیهاش رو هم میتونید ادامه بدید.
۶- تنهایی کد نزنید! با همکلاسیها تعامل داشت باشید. ما بجز گروه رسمی سونلرن که توی تلگرام تشکیل داده، یه گروه غیر رسمی داریم که کلی اونجا بحث میکنیم. اگر اونجا عضو نیستید توی تلگرام به من پیام بدید تا لینکش رو براتون ارسال کنم. (قاعدتا شرطش دانشجو بودن دورهست)
۷- از شبکههای اجتماعی مخرب دوری کنید. من روز اول این تمرین، توییتر، اینستاگرام و واتساپ رو دیاکتیو کردم. فارغ از اینکه بیشتر از ۶ ماهه که بخاطر تمرکز روی این دوره، گوشیم رو خاموش کردم و فقط زمانهایی که از خونه میرم بیرون، برای تماسهای ضروری روشنش میکنم.
اگر شما هم تا به اینجای دوره تجربهای برای اشتراکگذاری دارید، لطفا در ادامه همین تاپیکی که ایجاد کردم، قرار بدید.
در آخر هم اگر سوالی داشتید که مایل به پرسیدنش در اینجا نبودید، میتونید توی تلگرام یا لینکدین به من پیام بدید یا ایمیل بزنید.