سلام

وقت شما هم بخیر

شما اینطور که میگم در نظر بگیرید

Prototype یه جور ماکت از کاری که طراحی کردین هستش که اجازه میده بدون پیاده سازی توسط تیم برنامه نویسی، خیلی راحت ازش استفاده کرد و باهاش تست گرفت. پس این یعنی باید حتما طراحی انجام بشه که بشه از روش Prototype رو پیاده سازی کرد.

تفکر طراحی یه نوع پروسه توی طراحیه (پروسه‌های دیگه ای هم هست که این ترند ترینشونه) که میگه شما برای طراحی کردن، توی مرحله اول باید با کاربری که براش طراحی می‌کنید همدلی کنید تا نیازها و مشکلاتش رو بفهمید.

توی مرحله دوم بر اساس اون همدلی تصمیم میگیرید که قراره چیکار بکنید و چه مشکلی رو چطور حل کنید و با طراحی پیاده سازیش کنید.

توی مرحله سوم هم ایده پردازی و طراحی اتفاق میوفته.

توی مرحله چهارم پروتوتایپ و نمونه نمایشی یا همون ماکتمون ساخته میشه تا در مرحله پنجم بشه باهاش تست گرفت.

این پروسه تقریبا همیشه تکرار میشه و شما همیشه بعد از تست متوجه یک سری مشکلات میشید که برمیگردین و دوباره با طی کردین همین مراحل اون رو بهبود میدین یا اصلاح می‌کنید.

Userflow هم توی مرحله دوم و سوم اتفاق میوفته. نمیشه دقیقا گفت کجا ولی بیشتر برای مرحله دوم که شما تعریف می‌کنید قراره چه چیزی طراحی بشه.

ببینید work flow یعنی مسیر کار کردنتون

چیزی نیست که بخوایم در کنار تفکر طراحی بزاریمش

تفکر طراحی همون work flow هستش که شما دارید طی می‌کنید

تست کردن بعد از طراحی اتفاق میوفته. طراحی یعنی کل پروسه طراحی نه فقط طراحی رابط کاربری

شما وقتی رابط کاربریتون رو طراحی کردین، بدون ساخت Prototype یا همون نمونه نمایشی تون، چون میخواین تست بگیرین؟

خیلی ساده است

تصمیم میگیرین که مشکل رو چطور حل کنید و چی رو قراره طراحی کنید

بر اساس چیزهایی که درآوردین و تصمیماتی که گرفتین، طراحی رابط کاربری رو شروع می‌کنید

از اون رابط کاربری که طراحی کردین، یه Prototype میسازین و در نهایت با اون Prototype تست میگیرین.

امیدوارم ابهامتون برطرف شده باشه