۰ دیدگاه نظر محسن موحد
ORM چیست و چه کاربردی دارد؟
سرفصل‌های مقاله
  • ORM چیست؟
  • جهان بدون ORM
  • تاریخچه ORM
  • ORM چجوری کار می‌کنه؟
  • انواع ORM
  • مزایا و معایب ORM 
  • مقایسه ORM و ODM: دو قهرمان دنیای دیتابیس‌ها
  • سوالات متداول
  • جمع‌بندی

وقتی حرف از کار با دیتابیس می‌شه، اکثر برنامه‌نویس‌ها یه چیز رو خوب می‌دونن: کدنویسی مستقیم با SQL گاهی شبیه به راه رفتن توی یه دنیای پر از پیچ و خم‌های گیج‌کننده‌ست. کافیه یه اشتباه کوچیک توی کد بکنی تا همه چیز از هم بپاشه! اما اینجاست که ORM وارد ماجرا می‌شه و مثل یه قهرمان کارها رو برات ساده می‌کنه.
ORM یه ابزار هوشمنده که رابطه بین کدهای برنامت و دیتابیس رو بدون دردسر مدیریت می‌کنه. دیگه نیازی نیست خودت رو توی جنگل SQL گم کنی. با ORM فقط کافیه آبجکت‌ها و کلاس‌های مورد نظرت رو توی برنامه بسازی، و اون خودش همه کارها رو به صورت خودکار هندل می‌کنه. تو فقط تمرکزت رو روی منطق برنامت بذار، بقیه‌ کارها رو به ORM بسپر!
حالا که فهمیدی ORM چقدر می‌تونه کار رو برات راحت کنه، شاید از خودت بپرسی: «آیا واقعاً همیشه انتخاب خوبیه؟» خب، هر چیزی هم خوبی داره هم چالش. توی بخش‌های بعدی، هم می‌فهمیم ORM چطور زندگی برنامه‌نویسا رو راحت کرده و هم می‌ریم سراغ جاهایی که شاید به مشکل بخوره. آماده‌ای که توی این مسیر جادویی باهم پیش بریم؟ بزن بریم تا همه چیز رو با هم کشف کنیم!

ORM چیست؟

ORM (که مخفف Object–Relational Mapping هست) یه تکنیک برنامه‌نویسیه که به ما اجازه می‌ده به جای نوشتن کدهای پیچیده و طولانی SQL برای کار با دیتابیس، از آبجکت‌های زبان برنامه‌نویسی خودمون استفاده کنیم. به این شکل که داده‌هایی که توی دیتابیس‌های رابطه‌ای مثل SQL ذخیره شدن، به راحتی با آبجکت‌های ما توی برنامه هماهنگ می‌شن. در واقع، ORM مثل یه مترجم خودکار عمل می‌کنه و تبدیل بین داده‌های دیتابیس و برنامه رو انجام می‌ده.
حالا تصور کن تو داری یه برنامه می‌نویسی که دفترچه تلفن داره. توی این برنامه، هر مخاطب یه سری اطلاعات داره مثل اسم، شماره تلفن‌ها و آدرس‌ها. تو این اطلاعات رو به شکل یه "آبجکت شخص" یا همون Person تعریف می‌کنی و هر شماره تلفن هم به عنوان یه آبجکت جداگونه به اسم "PhoneNumber" تعریف می‌شه. با استفاده از ORM، دیگه نیازی نداری به صورت دستی دستورات SQL بنویسی تا این داده‌ها رو توی دیتابیس ذخیره کنی یا ازشون استفاده کنی. فقط کافیه با همون آبجکت‌ها کار کنی و ORM خودش دستورات SQL رو پشت صحنه انجام می‌ده.
حالا بیایم یه نگاهی به دیتابیس‌های رابطه‌ای مثل SQL بندازیم. این دیتابیس‌ها اطلاعات رو توی جداولی به نام "tuple" ذخیره می‌کنن که هر ستون مربوط به یه فیلده. تو می‌تونی این جداول رو به عنوان گروه‌هایی از داده‌ها تصور کنی که اسم و مشخصات مشخصی دارن. ولی مشکل اصلی اینه که دیتابیس‌های رابطه‌ای و برنامه‌های شیءگرا فرق‌های اساسی با هم دارن. مثلاً آبجکت‌ها توی حافظه سیستم ذخیره می‌شن و فقط خود برنامه بهشون دسترسی داره، اما داده‌های دیتابیس رو چندین کاربر یا سیستم ممکنه به اشتراک بذارن.
حالا ORM اینجاست که بهت کمک کنه این تفاوت‌ها رو حل کنی و از پیچیدگی‌های SQL نجاتت بده. کاری که می‌کنه اینه که یه روش خودکار برای تطبیق داده‌های دیتابیس با آبجکت‌ها ارائه می‌ده و همه این تفاوت‌ها رو مدیریت می‌کنه.
یه نکته مهم اینه که ORM باید بتونه داده‌های مربوط به آبجکت‌ها رو به شکلی در دیتابیس ذخیره کنه که هم روابطشون حفظ بشه و هم بتونی بعداً اونا رو دوباره بارگذاری و استفاده کنی. وقتی این فرایند درست انجام بشه، می‌گیم این آبجکت‌ها پایدار یا همون Persistent هستن، یعنی حتی بعد از خاموش کردن سیستم هم داده‌ها حفظ می‌شن و دوباره قابل استفادن.

جهان بدون ORM

اگه ORM نبود، باید مستقیم با کدهای SQL سر و کله می‌زدیم. هر بار که می‌خواستیم یه داده ساده رو ذخیره کنیم یا از دیتابیس بخونیم، مجبور بودیم کلی کد SQL بنویسیم و دستورات پیچیده اجرا کنیم. فکرش رو بکن، برای هر تغییر کوچیک توی دیتابیس، مثل اضافه کردن یه فیلد جدید یا تغییر یه جدول، باید همه کدهای SQL رو دستی آپدیت می‌کردیم. تازه این فقط یه بخش کوچیکشه! اگه چندتا جدول مرتبط داشتی، باید کلیدهای خارجی رو هم خودت مدیریت می‌کردی. خلاصه که یه دنیا باگ و خطا در انتظار برنامه‌نویس بود.
حالا ORM اومده و این وسط نقش یه ناجی رو بازی می‌کنه. به جای اینکه تو درگیر کدهای SQL بشی، ORM این کارها رو به صورت خودکار انجام می‌ده و بهت اجازه می‌ده با همون کلاس‌ها و آبجکت‌های زبان برنامه‌نویسی کار کنی. هم کدت تمیزتر و کوتاه‌تر می‌شه، هم وقتت بیشتر برای کارهای مهم‌تر آزاد می‌شه. در واقع، بدون ORM انگار تو داری توی یه مسیر پر از موانع رانندگی می‌کنی، ولی وقتی ORM داشته باشی، مثل این می‌مونه که با یه ماشین خودران توی یه جاده صاف و راحت حرکت کنی!
حالا که فهمیدی ORM چطور کار رو راحت می‌کنه، شاید برات جالب باشه بدونی اصلاً از کجا اومده و چرا ساخته شده. تاریخچه ORM پر از داستان‌های جالبیه که نشون می‌ده چطور این تکنولوژی دنیای برنامه‌نویسی رو تغییر داد. آماده‌ای بریم سراغ گذشته هیجان‌انگیز ORM؟

"زندگی کوتاه‌تر از اونه که وقتمون رو با جزئیات اضافی تلف کنیم." – آنتونی رابینز

تاریخچه ORM

خب، حالا بیا یه نگاهی به گذشته بندازیم و ببینیم ORM از کجا اومد و چرا به اینجا رسیدیم. داستان ORM برمی‌گرده به روزایی که برنامه‌نویسا با دیتابیس‌ها مثل میدان جنگ رفتار می‌کردن. تو دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی، بیشتر برنامه‌ها از زبان‌های برنامه‌نویسی شیءگرا مثل C++ و جاوا استفاده می‌کردن. از طرف دیگه، بیشتر دیتابیس‌هایی که باهاشون کار می‌شد، از نوع رابطه‌ای (relational) بودن، مثل SQL. این دو دنیا یه جورایی با هم نمی‌ساختن؛ زبان‌های شیءگرا دوست داشتن همه چیز رو به شکل آبجکت‌ها ببینن، ولی دیتابیس‌های رابطه‌ای همه چیز رو توی جدول‌ها و ستون‌ها نگه می‌داشتن. انگار دو نفر با دو زبان کاملاً متفاوت با هم حرف می‌زدن!
برای برنامه‌نویسا، هر بار که می‌خواستن با دیتابیس کار کنن، باید یه عالمه کد SQL می‌نوشتن و داده‌های دیتابیس رو به شکل آبجکت‌های زبان برنامه‌نویسی خودشون تبدیل می‌کردن. این کار یه چالش بزرگ بود و زمان زیادی رو می‌طلبید. تازه هر تغییر کوچیک توی دیتابیس هم به معنای تغییرات بزرگ توی کدهای SQL بود. این باعث می‌شد که مدیریت کدها و داده‌ها خیلی پیچیده و پر از باگ بشه.
اینجا بود که کم‌کم ایده ORM به ذهن برنامه‌نویسا رسید. گفتن: "چرا یه ابزاری نسازیم که این وسط نقش مترجم رو بازی کنه؟" این ایده اول به شکل خیلی ساده شروع شد. برنامه‌نویسا ابزارهای کوچیکی ساختن که بتونه به طور خودکار داده‌های توی دیتابیس رو به آبجکت‌های زبان برنامه‌نویسی تبدیل کنه و برعکس. این ابزارها به تدریج قوی‌تر و پیشرفته‌تر شدن، تا جایی که دیگه نیازی نبود خودت دستی کد SQL بنویسی.
یکی از اولین و معروف‌ترین ORMها Hibernate بود که توی اوایل دهه ۲۰۰۰ برای زبان برنامه‌نویسی جاوا ساخته شد. Hibernate یه انقلابی توی دنیای برنامه‌نویسی ایجاد کرد، چون خیلی از دردسرهای کار با دیتابیس رو از بین برد. دیگه برنامه‌نویسا لازم نبود ساعت‌ها وقت بذارن تا کدهای SQL بنویسن و بعدش هم نگران باشن که آیا این کدها درست کار می‌کنن یا نه. Hibernate خیلی سریع بین برنامه‌نویس‌ها محبوب شد و تبدیل به الگویی برای ساخت ORMهای  دیگه توی زبان‌های مختلف شد، مثل SQLAlchemy برای پایتون یا Entity Framework برای C#.
حالا، کم‌کم ORM به عنوان یه استاندارد توی بیشتر پروژه‌های برنامه‌نویسی جا افتاد. تقریباً هر پروژه‌ای که نیاز به کار با دیتابیس داشت، از یه ORM استفاده می‌کرد. حتی فریم‌ورک‌های بزرگ مثل Ruby on Rails یا Django (برای پایتون) ORMهای خودشون رو دارن و کار با دیتابیس رو خیلی راحت‌تر کردن.
ولی چرا ORM اینقدر مهم شد؟ چون برنامه‌نویسا متوجه شدن که این ابزار نه تنها زمان و انرژی‌شون رو ذخیره می‌کنه، بلکه باعث می‌شه که کدهاشون خیلی تمیزتر و خواناتر بشه. دیگه لازم نبود که نگران مشکلات ریز و درشت دیتابیس باشن. ORM تمام این دردسرها رو مدیریت می‌کرد و به برنامه‌نویس اجازه می‌داد فقط روی منطق برنامه خودش تمرکز کنه.
حالا که فهمیدی ORM چطور متولد شد و چرا انقدر محبوب شد، شاید برات جالب باشه که بدونی این ابزار جادویی چطور کار می‌کنه. دقیقاً چطور این همه کار رو پشت صحنه انجام می‌ده؟ 

ORM چجوری کار می‌کنه؟

خب، بیایید با هم به دنیای ORM‌ها بریم و ببینیم این قهرمانان دنیای برنامه‌نویسی چطور کار می‌کنن! ORM، یا Object-Relational Mapping، یک پل بین دنیای آبجکت‌ها در زبان‌های برنامه‌نویسی و دنیای جداول دیتابیس هست. در اینجا، ORM چندین مرحله مشخص رو طی می‌کنه تا این ارتباط بین این دو مدل رو برقرار کنه. حالا بیایید مراحل مختلف این ارتباط رو بررسی کنیم.

۱. متصل کردن شیء به جدول

اولین مرحله اینه که ORM کلاس‌های برنامه رو به جداول دیتابیس متصل می‌کنه. فرض کن می‌خواهیم با Python و SQLAlchemy کار کنیم. با استفاده از SQLAlchemy، می‌تونیم یک کلاس به اسم User تعریف کنیم که به جدول users متصل بشه. بیایید یه مثال بزنیم:

from sqlalchemy import create_engine, Column, Integer, String
from sqlalchemy.ext.declarative import declarative_base
# تنظیم پایگاه داده SQLite
engine = create_engine('sqlite:///example.db')
Base = declarative_base()
# تعریف کلاس User به عنوان نگاشت به جدول users
class User(Base):
    __tablename__ = 'users'
    id = Column(Integer, primary_key=True)
    name = Column(String)
    age = Column(Integer)
Base.metadata.create_all(engine)

اینجا، ما کلاس User رو تعریف کردیم که به جدول users متصل شده. هر ویژگی کلاس (مثل name و age) به یک ستون در جدول مربوطه تبدیل می‌شه. یعنی حالا می‌تونیم به راحتی با اطلاعات کاربران کار کنیم!

۲. مدیریت چرخه زندگی آبجکت‌ها

حالا که ما آبجکت‌ها رو به جداول متصل کردیم، ORM چرخه زندگی این آبجکت‌ها رو هم مدیریت می‌کنه. یعنی شما می‌تونید یه آبجکت جدید بسازید و اون رو در دیتابیس ذخیره کنید. بیایید ببینیم چطور می‌تونیم این کار رو انجام بدیم:

from sqlalchemy.orm import sessionmaker
# ایجاد یک جلسه برای مدیریت دیتابیس
Session = sessionmaker(bind=engine)
session = Session()
# ساخت یک کاربر جدید و ذخیره آن در دیتابیس
new_user = User(name="Ali", age=25)
session.add(new_user)
session.commit()

اینجا، ما یک آبجکت جدید از کلاس User می‌سازیم و با استفاده از ORM اون رو توی دیتابیس ذخیره می‌کنیم. ORM به طور خودکار کد INSERT رو برای ذخیره این داده‌ها تولید می‌کنه. این یعنی شما بدون نیاز به نوشتن SQL، فقط با چند خط کد می‌تونید کاربر جدیدی اضافه کنید!

۳. اتصال روابط (Mapping Relationships)

ORM همچنین برای اتصال روابط بین جداول دیتابیس هم استفاده می‌شه. فرض کن هر کاربر چندین سفارش داره. بیایید ببینیم چطور می‌تونیم این رابطه رو برقرار کنیم:

from sqlalchemy import ForeignKey
from sqlalchemy.orm import relationship
# تعریف جدول سفارشات با اتصال به کاربران
class Order(Base):
    __tablename__ = 'orders'
    id = Column(Integer, primary_key=True)
    user_id = Column(Integer, ForeignKey('users.id'))
    description = Column(String)
    # رابطه بین کاربران و سفارشات
    user = relationship("User", back_populates="orders")
# افزودن رابطه به کلاس User
User.orders = relationship("Order", order_by=Order.id, back_populates="user")

در اینجا، ما یک رابطه one-to-many بین User و Order تعریف کردیم. یعنی هر کاربر می‌تونه چندین سفارش داشته باشه و ORM این روابط رو مدیریت می‌کنه. حالا شما می‌تونید با یک خط کد به همه سفارش‌های یک کاربر دسترسی پیدا کنید.

۴. تبدیل آبجکت‌ها به کوئری‌ها (Query Generation)

یکی از مزایای اصلی ORM اینه که کوئری‌های SQL رو بر اساس عملیات‌هایی که شما توی برنامه انجام می‌دین، تولید می‌کنه. مثلاً بیایید ببینیم چطور می‌تونیم همه کاربران رو از دیتابیس بگیریم:

# دریافت همه کاربران از دیتابیس
users = session.query(User).all()
for user in users:
    print(user.name, user.age)

این کد یک کوئری SELECT* برای دریافت همه کاربران از جدول users اجرا می‌کنه. ORM به طور خودکار کوئری مورد نیاز رو تولید و داده‌ها رو به شکل آبجکت‌های User برمی‌گردونه. این یعنی شما به راحتی می‌تونید داده‌ها رو واکشی کنید بدون اینکه نیاز به نوشتن کوئری‌های پیچیده داشته باشید.

۵. ذخیره‌سازی و بازیابی داده‌ها (Persistence)

ORM آبجکت‌ها رو در دیتابیس ذخیره می‌کنه و اگه نیاز باشه، بعداً دوباره اون‌ها رو بازیابی می‌کنه. بیایید یک مثال دیگه بزنیم:

# ساخت و ذخیره کاربر جدید
new_user = User(name="Sara", age=30)
session.add(new_user)
session.commit()
# بازیابی کاربر از دیتابیس
user = session.query(User).filter_by(name="Sara").first()
print(user.name, user.age)

در این کد، ابتدا کاربر جدیدی به دیتابیس اضافه می‌شه. بعداً، با یک کوئری ساده، این کاربر رو از دیتابیس بازیابی می‌کنیم. ORM به طور خودکار داده‌ها رو از جدول users می‌خونه و اون رو به شکل آبجکت User برمی‌گردونه. این ویژگی کمک می‌کنه تا کار با داده‌ها بسیار ساده‌تر بشه.

۶. اتصال ارث‌بری (Inheritance Mapping)

ORM همچنین باید ساختارهای ارث‌بری رو بین کلاس‌های برنامه‌نویسی و جداول دیتابیس متصل کنه. بیایید ببینیم چطور می‌تونیم این کار رو انجام بدیم:

class Person(Base):
    __tablename__ = 'people'
    id = Column(Integer, primary_key=True)
    name = Column(String)
class Employee(Person):
    __tablename__ = 'employees'
    job_title = Column(String)
class Manager(Employee):
    __tablename__ = 'managers'
    department = Column(String)

در این مثال، کلاس Person والد کلاس‌های Employee و Manager هست. ORM این ساختار ارث‌بری رو به جداول دیتابیس نگاشت می‌کنه و داده‌ها رو به درستی ذخیره و مدیریت می‌کنه. این به شما این امکان رو می‌ده که از وراثت به طور کامل استفاده کنید و کدهای تمیز و منظم‌تری داشته باشید.

۷. مدیریت وضعیت (State Management)

ORM وضعیت آبجکت‌ها رو مدیریت می‌کنه و می‌فهمه که آیا باید داده‌ای رو ایجاد، به‌روزرسانی یا حذف کنه. به عنوان مثال:

# ساخت کاربر جدید (Transient)
new_user = User(name="Amir", age=22)
# اضافه کردن به جلسه (Persistent)
session.add(new_user)
# حذف از جلسه (Detached)
session.commit()
session.expunge(new_user)

اینجا، ما یه آبجکت User رو می‌سازیم و بعد وضعیت اون رو از حالت موقت به حالت پایدار تغییر می‌دیم. بعد از ذخیره در دیتابیس، اون آبجکت رو از مدیریت ORM جدا می‌کنیم. ORM با استفاده از این مکانیزم‌ها وضعیت هر آبجکت رو مدیریت می‌کنه.

انواع ORM

جالبه بدونی که بسته به زبان برنامه‌نویسی‌ای که استفاده می‌کنی، ORMهای مختلفی وجود دارن که هر کدوم ویژگی‌ها و امکانات خاص خودشون رو دارن. بیایم با هم چند تا از معروف‌ترین ORMها رو مرور کنیم:

Hibernate (برای Java)

اگه برنامه‌نویسی با جاوا می‌کنی، احتمالاً اسم Hibernate به گوشت خورده. Hibernate یکی از اولین و قدرتمندترین ORMهاست که هنوز هم توی پروژه‌های بزرگ جاوا استفاده می‌شه. چرا اینقدر محبوبه؟ چون که خیلی انعطاف‌پذیره و حتی می‌تونه با دیتابیس‌های غیر رابطه‌ای هم کار کنه.

برای مثال، فرض کن یک پروژه بزرگ داری که نیاز به ذخیره‌سازی اطلاعات کاربرها و محصولاتش رو داره. با Hibernate، می‌تونی کلاس‌های جاوا رو به جداول دیتابیس متصل کنی و به راحتی از طریق اشیاء، داده‌ها رو مدیریت کنی. به عنوان نمونه، وقتی یک کاربر جدید به سیستم اضافه می‌کنی، با یک خط کد، می‌تونی این کاربر رو توی دیتابیس ذخیره کنی. این ویژگی‌ها باعث می‌شه که Hibernate برای پروژه‌های بزرگ و پیچیده، عالی باشه. حتی می‌تونی از امکاناتی مثل lazy loading و caching هم بهره‌برداری کنی تا کارایی پروژت رو بهبود ببخشی.

Entity Framework (برای C# & .NET)

حالا بیایم سراغ Entity Framework. این ابزار برای برنامه‌نویس‌های دنیای دات‌نت و C# یه انتخاب فوق‌العاده‌ست. Entity Framework از طرف خود مایکروسافت توسعه داده شده و خیلی با تکنولوژی‌های مایکروسافتی هماهنگ و سازگار هست. کار باهاش راحت و سریع، و برای پروژه‌های مختلف یه گزینه ایده‌آله.

فرض کن توی یک پروژه وب با ASP.NET کار می‌کنی. با Entity Framework، می‌تونی به راحتی با دیتابیس ارتباط برقرار کنی و از LINQ برای نوشتن پرس‌وجوهای پیچیده استفاده کنی. مثلاً اگر بخوای تمام کاربران با سن بالای 30 سال رو پیدا کنی، فقط کافیه یه خط LINQ بنویسی و همه چیز به سادگی انجام می‌شه. این یعنی وقت و انرژی کمتری صرف کدنویسی می‌کنی و می‌تونی بیشتر روی منطق کسب و کارت تمرکز کنی.

SQLAlchemy (برای Python)

اگه برنامه‌نویس پایتونی هستی، حتماً با SQLAlchemy آشنا شدی. این ORM نه‌تنها ساده و قدرتمنده، بلکه بهت این امکان رو می‌ده که حتی اگه خواستی، خودت مستقیم با SQL هم کار کنی. یعنی انعطاف‌پذیری خیلی خوبی داره و می‌تونی بسته به نیاز پروژت ازش استفاده کنی.

برای مثال، فرض کن توی یک پروژه داشبورد برای مدیریت داده‌های کاربران کار می‌کنی. با SQLAlchemy می‌تونی مدل‌های خودت رو تعریف کنی و به راحتی ارتباطات بین اون‌ها رو برقرار کنی. مثلاً اگر بخوای یک جدول برای کاربران و یک جدول برای پست‌ها ایجاد کنی، می‌تونی به سادگی این کار رو انجام بدی و بعد از اون فقط با نوشتن چند خط کد، داده‌ها رو به دیتابیس اضافه کنی یا ازشون بخونی. این ویژگی باعث می‌شه که توسعه‌دهنده‌ها زمان کمتری رو صرف کار با دیتابیس کنند.

Django ORM (برای Python)

این یکی مخصوص فریم‌ورک جنگو برای پایتونه. اگه با جنگو کار کردی، حتماً ازش استفاده کردی، چون به صورت پیش‌فرض با جنگو یکپارچه شده. جنگو ORM خیلی ساده و سرراسته و برای ساخت پروژه‌های وب خیلی محبوبه.

مثلاً اگر بخوای یک برنامه وب برای مدیریت کتاب‌ها بسازی، می‌تونی مدل‌های کتاب و نویسنده رو به راحتی تعریف کنی و جنگو به صورت خودکار جداول دیتابیس رو ایجاد می‌کنه. فقط کافیه با یک خط کد، همه کتاب‌ها رو توی دیتابیس ذخیره کنی و بعداً به سادگی تمام کتاب‌ها رو با استفاده از جنگو ORM واکشی کنی. این ویژگی جنگو باعث می‌شه که وقت زیادی صرف توسعه نکنید و بتونید زودتر به نتیجه برسید.

Doctrine (برای PHP)

اگه برنامه‌نویس PHP هستی و به دنبال یه ORM قدرتمند می‌گردی، Doctrine بهترین انتخابه. این ORM برای مدیریت داده‌های پیچیده توی پروژه‌های بزرگ طراحی شده و انعطاف‌پذیری خیلی بالایی داره. خیلی از پروژه‌های بزرگ PHP از Doctrine استفاده می‌کنن.

به عنوان مثال، فرض کن در حال ساخت یک سیستم مدیریت محتوا هستی. با Doctrine، می‌تونی به راحتی از Annotation‌ها برای تعریف مدل‌ها استفاده کنی. این یعنی می‌تونی بدون نوشتن کدهای اضافی، به سادگی رابطه بین جداول رو مشخص کنی و در عین حال از امکانات قوی Doctrine برای پرس‌وجوها و مدیریت داده‌ها بهره‌برداری کنی. این ابزار به شما اجازه می‌ده تا به صورت شیءگرا با دیتابیس کار کنید و به راحتی کدهای خودتون رو مدیریت کنید.

Active Record (برای Ruby)

فریم‌ورک محبوب Ruby on Rails یه ORM به اسم Active Record داره. کار باهاش خیلی ساده و روانه. اگه با روبی کار می‌کنی، Active Record یه ابزار ایده‌آل برای مدیریت دیتابیس‌هات به روشی کاملاً شیءگراست.

فرض کن یک اپلیکیشن وب برای ثبت نام کاربران داری. با Active Record می‌تونی به سادگی مدل کاربر رو تعریف کنی و بعد از اون با نوشتن یک خط کد، کاربر جدیدی رو به دیتابیس اضافه کنی. این یعنی تو می‌تونی خیلی سریع و به راحتی با دیتابیس کار کنی و زمان بیشتری برای پیاده‌سازی منطق‌های کسب‌وکارت داشته باشی.

Eloquent (برای Laravel)

بعنوان آخرین مثال می‌خوام در مورد Eloquent لاراول، بهمراه چند مثال صحبت کنم. اگه توی دنیای PHP و فریم‌ورک لاراول قدم گذاشتی، حتماً با Eloquent آشنا شدی. این ابزار به طور پیش‌فرض با لاراول یکپارچه شده و بهت این امکان رو می‌ده که به راحتی با دیتابیس کار کنی.

کار با Eloquent

Eloquent به صورت شیءگرا طراحی شده و از مفهوم مدل‌ها برای ارتباط با جداول دیتابیس استفاده می‌کنه. این یعنی تو می‌تونی مدل‌های خودت رو تعریف کنی و با استفاده از اون‌ها داده‌ها رو مدیریت کنی.

فرض کن داری یک وب‌سایت برای فروشگاه آنلاین می‌سازی. با Eloquent می‌تونی مدل‌های مختلفی مثل User، Product و Order ایجاد کنی. به عنوان مثال، مدل محصول رو این‌طور تعریف می‌کنی:

namespace App\Models;
use Illuminate\Database\Eloquent\Factories\HasFactory;
use Illuminate\Database\Eloquent\Model;
class Product extends Model
{
    use HasFactory;
    protected $fillable = ['name', 'price', 'description'];
}

حالا فرض کن می‌خوای یک محصول جدید به دیتابیس اضافه کنی. با Eloquent، این کار رو به راحتی انجام می‌دی:

$product = new Product();
$product->name = 'New Product';
$product->price = 99.99;
$product->description = 'This is a new product.';
$product->save();

چقدر راحت، درسته؟!

عملیات‌های مختلف با Eloquent

Eloquent به شما این امکان رو می‌ده که با استفاده از روش‌های مختلف به سادگی داده‌ها رو واکشی، اضافه، ویرایش و حذف کنی. به عنوان مثال، اگر بخوای تمام محصولات رو بگیری، می‌تونی به سادگی از این کد استفاده کنی:

$products = Product::all();

و برای پیدا کردن یک محصول خاص با استفاده از ID، می‌تونی این‌طور عمل کنی:

$product = Product::find(1);

حتی می‌تونی با استفاده از شرایط مختلف، محصولات خاصی رو واکشی کنی:

$expensiveProducts = Product::where('price', '>', 50)->get();

روابط بین مدل‌ها

یکی از ویژگی‌های جالب Eloquent، قابلیت تعریف روابط بین مدل‌هاست. مثلاً اگر هر محصول چندین سفارش داشته باشه، می‌تونی این رابطه رو به سادگی تعریف کنی:

class Product extends Model
{
    //...
    public function orders()
    {
        return $this->hasMany(Order::class);
    }
}

حالا با این تعریف، می‌تونی به سادگی همه سفارش‌ها برای یک محصول خاص رو بگیری:

$product = Product::find(1);
$orders = $product->orders;

حالا که با انواع ORMها آشنا شدیم و فهمیدیم هر کدوم چقدر کار رو برای برنامه‌نویس‌ها راحت می‌کنن، بیایم یه گام جلوتر بریم. ORM کلی مزایا داره، ولی خب هر چیزی خوبی و بدی‌های خودش رو هم داره، درسته؟ توی بخش بعدی با هم بررسی می‌کنیم که استفاده از ORM چه مزایایی داره و چه جاهایی ممکنه به مشکل بخوریم. آماده‌ای؟ بریم! 😊

مزایا و معایب ORM 

هر ابزاری به نوبه خودش مزایا و معایبی داره. حالا که فهمیدیم ORM چیه و چطوری کار می‌کنه، وقتشه که ببینیم این ابزار چه خوبی‌ها و چالش‌هایی داره تا بتونیم تصمیم بگیریم که برای پروژه‌هامون انتخاب درستی هست یا نه.

مزایای ORM

ORM زندگی برنامه‌نویس‌ها رو خیلی راحت‌تر کرده، و دلایل زیادی وجود داره که برنامه‌نویسا عاشق این ابزار هستن. بیا چندتا از مهم‌ترین مزایاش رو با هم ببینیم:

کاهش کدنویسی: خداحافظ کدهای طولانی و پیچیده!

تا حالا شده برای یه عملیات ساده، مثل ذخیره یه رکورد جدید توی دیتابیس، کلی کد SQL بنویسی و احساس کنی که وقتت داره تلف می‌شه؟ اینجاست که ORM مثل یه دوست خوب میاد و نجاتت می‌ده. با ORM دیگه نیازی نیست برای هر کار کوچیکی کلی کد SQL بنویسی. مثلاً اگه قبلاً برای اضافه کردن یه کاربر جدید به دیتابیس مجبور بودی یه INSERT طولانی بنویسی، حالا فقط کافیه یه آبجکت جدید بسازی و اون رو ذخیره کنی؛ ORM خودش به طور خودکار همه چیز رو هندل می‌کنه.

این یعنی هر وقت بخوای یه داده جدید به دیتابیس اضافه کنی، یه رکورد رو به‌روزرسانی کنی یا حتی حذف کنی، دیگه لازم نیست دستی کدهای SQL بنویسی. ORM همه این کارها رو با چند خط کد ساده انجام می‌ده و تو می‌تونی وقتت رو صرف کارهای مهم‌تری کنی. تازه، اگه بخوای یه داده رو از دیتابیس بخونی، فقط کافیه یه متد فراخوانی کنی و تموم! دیگه خبری از SELECT‌های طولانی و پیچیده نیست.

ساده‌تر کردن مدیریت دیتابیس: همه چیز مثل آب خوردن

با ORM، دیگه لازم نیست به جداول، ستون‌ها، کلیدهای خارجی و... فکر کنی. به جای اینکه مدام نگران ساختار دیتابیس باشی، می‌تونی با آبجکت‌های برنامه‌نویسی کار کنی. انگار که به جای اینکه توی دیتابیس‌ها و جداول سر و کله بزنی، داری با همون کلاس‌ها و اشیاء آشنای برنامت کار می‌کنی.

فرض کن یه کلاس به اسم "User" توی برنامت داری که اطلاعات کاربران رو مدیریت می‌کنه. به جای اینکه هر بار مجبور باشی مستقیم با دیتابیس و جداولش سروکله بزنی، فقط با آبجکت‌های این کلاس کار می‌کنی. ORM خودش به طور خودکار این آبجکت‌ها رو به رکوردهای دیتابیس تبدیل می‌کنه. اینطوری نه تنها کار ساده‌تر و سرراست‌تر می‌شه، بلکه از اشتباهات احتمالی هم جلوگیری می‌کنه.

قابلیت جابجایی: دیتابیس‌ها رو راحت تغییر بده

یکی از ویژگی‌های فوق‌العاده ORM اینه که بهت اجازه می‌ده بدون تغییرات بزرگ توی کدت، دیتابیست رو تغییر بدی. فرض کن امروز داری از MySQL استفاده می‌کنی، ولی فردا می‌خوای به PostgreSQL یا SQLite مهاجرت کنی. اگه ORM داشته باشی، این تغییرات خیلی راحت انجام می‌شه و نیازی نیست بری کدهای دیتابیس رو یکی یکی تغییر بدی. ORM به طور خودکار با هر دیتابیسی که استفاده می‌کنی، هماهنگ می‌شه.

این قابلیت جابجایی به این معنیه که تو وابسته به یک نوع دیتابیس خاص نیستی. هر وقت نیاز شد، می‌تونی دیتابیس رو عوض کنی و بدون اینکه لازم باشه وقت زیادی برای تغییر کدها بذاری، خیلی سریع و بی‌دردسر این کار رو انجام بدی. این یعنی پروژت رو می‌تونی مقیاس‌پذیرتر و انعطاف‌پذیرتر کنی.

کدهای تمیزتر و خواناتر: همه چی شفاف و مرتب!

نوشتن دستی SQL می‌تونه باعث بشه که کدهای برنامه به مرور زمان خیلی پیچیده و درهم‌برهم بشه. اما وقتی از ORM استفاده می‌کنی، کدت نه تنها کوتاه‌تر می‌شه، بلکه خیلی تمیزتر و مرتب‌تره. چرا؟ چون نیاز نیست مدام کوئری‌های SQL رو توی کدت بگنجونی. به جای اون، فقط با متدهای ساده و آبجکت‌ها سروکار داری.

کدی که با ORM نوشته می‌شه، خیلی راحت‌تر قابل‌فهم و خوندنه. نه تنها خودت بعداً راحت‌تر می‌تونی به کدت برگردی و تغییرات ایجاد کنی، بلکه برنامه‌نویس‌های دیگه هم خیلی سریع‌تر می‌تونن متوجه بشن که کد چی کار می‌کنه. این یعنی وقتی یه تیم بزرگ روی یه پروژه کار می‌کنه، همه افراد تیم راحت‌تر با کد تعامل دارن و مدیریت پروژه ساده‌تر می‌شه.

معایب ORM

با اینکه ORM کلی کار رو ساده کرده، ولی هنوز جاهایی هست که ممکنه به مشکل بخوری. بیا چندتا از چالش‌های ORM رو هم ببینیم:

کاهش عملکرد در پروژه‌های بزرگ: سرعت کم، چالش زیاد

ORM واقعاً توی پروژه‌های کوچک و متوسط عالیه، اما وقتی کار به پروژه‌های خیلی بزرگ و پیچیده می‌کشه، ممکنه عملکردش یه کم افت کنه. چرا؟ چون ORM به صورت خودکار کدهای SQL رو برات تولید می‌کنه، اما همیشه این کدها بهینه‌ترین حالت ممکن نیستن. مثلاً توی یه پروژه بزرگ با حجم زیادی از داده‌ها و ارتباطات پیچیده بین جداول، ORM ممکنه نتونه بهترین کوئری‌های ممکن رو بنویسه. این یعنی گاهی اوقات درخواست‌های تو به دیتابیس با سرعت کمتری انجام می‌شه و زمان پردازش داده‌ها طولانی‌تر می‌شه.

توی پروژه‌های بزرگ، هر میلی‌ثانیه هم مهمه و اگر ORM نتونه به اندازه کافی بهینه عمل کنه، ممکنه عملکرد کل سیستم رو پایین بیاره. به همین خاطر، بعضی وقت‌ها برنامه‌نویسا مجبور می‌شن که بخشی از کدهای SQL رو دستی بنویسن تا از عملکرد بهتر دیتابیس مطمئن بشن.

کاهش کنترل روی دیتابیس: وقتی دستت بسته می‌شه

یکی از مزایای ORM اینه که خیلی از کارها رو برات خودکار می‌کنه، اما از اون طرف، این خودکارسازی باعث می‌شه که یه سری کنترل‌های دقیق روی دیتابیس رو از دست بدی. مثلاً اگه بخوای یه کوئری پیچیده و سفارشی بنویسی که نیاز به دقت بالایی داشته باشه، ORM شاید نتونه به خوبی از پسش بربیاد. بعضی کوئری‌ها نیاز دارن که تو خیلی دقیق مشخص کنی که دیتابیس چطور باید داده‌ها رو بخونه یا بنویسه، و اینجاست که ORM گاهی محدودت می‌کنه.

از طرف دیگه، اگه بخوای از ویژگی‌های خاص یه دیتابیس خاص استفاده کنی (مثل ویژگی‌های پیشرفته توی PostgreSQL یا MySQL)، ORM ممکنه نتونه اون‌ها رو به درستی هندل کنه. به این ترتیب، تو ناچاری یا دست به کد SQL ببری یا از یه راه دیگه این مشکلات رو حل کنی. پس اگه پروژه‌ای داری که نیاز به کنترل دقیق روی دیتابیس داره، ممکنه ORM بهترین انتخاب نباشه.

منحنی یادگیری: وقتی شروعش یه کم سخت می‌شه

هرچند ORM کارها رو آسون می‌کنه، اما یادگیریش ممکنه یه کم زمان ببره. مخصوصاً اگه تازه کار باشی یا توی یه پروژه بزرگ کار کنی. ORM یه ابزار قدرتمنده، ولی برای اینکه ازش به بهترین شکل استفاده کنی، باید یاد بگیری که چطور کار می‌کنه و چطور باید تنظیمش کنی.

وقتی تازه با ORM کار می‌کنی، ممکنه اولش همه چیز خیلی ساده و خوشایند به نظر بیاد. ولی وقتی پروژه بزرگ‌تر می‌شه و تو باید با دیتاهای پیچیده‌تر و ارتباطات بیشتری کار کنی، باید دقیق‌تر یاد بگیری که چطور ORM رو به درستی استفاده کنی. همین باعث می‌شه که یه منحنی یادگیری نسبی داشته باشه. اما وقتی یه بار این منحنی رو پشت سر بذاری، بعدش ORM یه ابزار بی‌نظیر می‌شه.

خطر پنهان شدن خطاها: وقتی خطاها پشت پرده قایم می‌شن

ORM به خاطر اینکه خیلی از کارها رو پشت صحنه انجام می‌ده، ممکنه باعث بشه بعضی از خطاها رو نتونی به راحتی ببینی. وقتی مستقیم با SQL کار می‌کنی، هر خطا به وضوح جلوت ظاهر می‌شه و می‌تونی سریع بفهمی که مشکل از کجاست. اما ORM بیشتر کارها رو خودش انجام می‌ده، بنابراین اگه خطایی توی کدهای SQL که اون تولید کرده پیش بیاد، ممکنه مدت‌ها طول بکشه تا متوجه بشی.

این نوع خطاها گاهی خیلی گیج‌کننده می‌شن، چون تو فکر می‌کنی همه چیز درسته، اما یه جای کار می‌لنگه. پیدا کردن این نوع مشکلات می‌تونه وقت‌گیر و خسته‌کننده باشه. به همین خاطر، وقتی از ORM استفاده می‌کنی، همیشه باید یه چشم‌هات رو باز نگه داری و حواست باشه که همه چیز درست کار کنه. مخصوصاً توی پروژه‌های بزرگ که پیچیدگی کارها بیشتره.

مقایسه ORM و ODM: دو قهرمان دنیای دیتابیس‌ها

خوب، تا اینجا فهمیدیم که ORM چیه و چطور کار می‌کنه. منتها سؤال پیش میاد که آیا ORM فقط برای دیتابیس‌های رابطه‌ای (Relational) طراحی شده یا اینکه برای دیتابیس‌های NoSQL هم کاربرد داره؟ بیایید با هم به این سوال پاسخ بدیم.

ORM و دیتابیس‌های رابطه‌ای

ORM، که مخفف Object-Relational Mapping هست، به‌طور خاص برای کار با دیتابیس‌های رابطه‌ای طراحی شده. این یعنی اگه شما با دیتابیس‌هایی مثل MySQL، PostgreSQL یا SQLite کار می‌کنید، ORM بهترین ابزار برای شما خواهد بود. ORM این امکان رو به شما می‌ده که با آبجکت‌ها و کلاس‌های برنامه‌نویسی به راحتی با داده‌ها کار کنید و از پیچیدگی‌های نوشتن کدهای SQL دور بمونید. با ORM، شما می‌توانید عملیات CRUD (ایجاد، خواندن، به‌روزرسانی و حذف) رو به سادگی انجام بدید و روابط بین جداول رو به راحتی مدیریت کنید.

ODM و دیتابیس‌های NoSQL

حالا بیایید ببینیم برای دیتابیس‌های NoSQL چه می‌کنیم. برای کار با دیتابیس‌های غیررابطه‌ای مثل MongoDB، از ODM (Object Document Mapping) استفاده می‌کنیم. ODMها به‌طور خاص برای کار با ساختار داده‌ای غیررابطه‌ای طراحی شده‌اند و به شما این امکان رو می‌دن که از آبجکت‌ها برای مدیریت اسناد و کلکسیون‌ها استفاده کنید.

به عنوان مثال، فرض کنید می‌خواید داده‌های یک وب‌سایت خبری رو در MongoDB ذخیره کنید. با استفاده از ODM، می‌تونید مدل‌هایی برای مقالات، نویسندگان و نظرات تعریف کنید و به راحتی با داده‌ها کار کنید. مثلاً می‌تونید یک مدل Article بسازید که شامل عنوان، محتوا و تاریخ انتشار باشه. به این صورت می‌تونید به راحتی داده‌ها رو در دیتابیس ذخیره و بازیابی کنید.

در مجموع، ORM به‌طور خاص برای دیتابیس‌های رابطه‌ای طراحی شده و به شما کمک می‌کنه تا به راحتی با داده‌ها کار کنید. اما وقتی به دیتابیس‌های NoSQL می‌رسیم، ODMها وارد عمل می‌شن و این امکان رو به شما می‌دن که با داده‌های غیررابطه‌ای به سادگی کار کنید. هر دو ابزار ویژگی‌های خاص خودشون رو دارن و می‌تونن در پروژه‌های مختلف به شما کمک کنن. پس در انتخاب بین ORM و ODM، باید به نوع دیتابیس و نیازهای پروژه‌تون دقت کنید.

سوالات متداول

1. ORM دقیقاً چیه؟

ORM (Object-Relational Mapping) یه تکنیک حسابی قشنگه که به برنامه‌نویسا این امکان رو می‌ده که به جای نوشتن کدهای SQL، با آبجکت‌های برنامه‌نویسی خودشون به راحتی با داده‌ها کار کنن. به زبان ساده، ORM کار با دیتابیس رو خیلی راحت‌تر و سریع‌تر می‌کنه و بهت اجازه می‌ده بیشتر روی منطق برنامت تمرکز کنی.

2. چه زمانی بهتره از ORM استفاده کنیم؟

ORM برای پروژه‌هایی که نیاز به مدیریت سریع و ساده دیتابیس دارن، فوق‌العاده‌ست. اگه پروژه کوچیک یا متوسطی داری و نمی‌خوای وقتت رو برای نوشتن SQL بگذاری، ORM می‌تونه یه انتخاب عالی باشه. اما برای پروژه‌های خیلی بزرگ و پیچیده، بهتره کمی بیشتر حواست رو جمع کنی و از عملکردش مطمئن باشی.

3. آیا استفاده از ORM همیشه سرعت رو کاهش می‌ده؟

نه، لزوماً این‌طور نیست. ORM توی پروژه‌های کوچیک و معمولی خیلی خوب عمل می‌کنه، ولی توی پروژه‌های خیلی بزرگ ممکنه به خاطر تولید SQL غیر بهینه، سرعت کار رو کاهش بده. گاهی اوقات بهتره برای کوئری‌های حساس، خودت دستی SQL بنویسی تا از نظر عملکرد بهینه‌تر باشی.

4. ORMها چقدر انعطاف‌پذیرن؟

ORMها بهت این اجازه رو می‌دن که به راحتی بین دیتابیس‌های مختلف جابه‌جا بشی، بدون اینکه نیاز داشته باشی کدهای اصلی برنامت رو تغییر بدی. یعنی امروز با MySQL کار می‌کنی و فردا می‌تونی به PostgreSQL یا حتی SQLite سوئیچ کنی. این ویژگی باعث می‌شه که کار با دیتابیس‌ها برات خیلی ساده‌تر بشه.

5. آیا استفاده از ORM پیچیدگی پروژه رو زیاد می‌کنه؟

در ابتدا، ORM کار رو خیلی ساده می‌کنه و کدها رو مرتب‌تر می‌کنه. اما وقتی پروژه بزرگ‌تر می‌شه، باید بیشتر حواست به تنظیمات و استفاده درست از ORM باشه. وگرنه ممکنه پیدا کردن مشکلات و بهینه‌سازی کدها سخت‌تر بشه.

6. تفاوت ORM و DAO چیست؟

ORM رو که مشخص شد به چه شکلیه، ولی DAO (Data Access Object) یک الگوی طراحی هست که وظیفه جداسازی منطق کسب‌وکار از کدهای دسترسی به داده‌ها رو بر عهده داره و به شما اجازه می‌ده به راحتی عملیات CRUD رو انجام بدید. به عبارت دیگه، ORM برای کار با دیتابیس‌های رابطه‌ای و مدل‌سازی داده‌هاست، در حالی که DAO به مدیریت دسترسی به داده‌ها کمک می‌کنه و می‌تونه با هر نوع دیتابیس، چه رابطه‌ای و چه غیررابطه‌ای، کار کنه.

فرض کنید یک اپلیکیشن برای مدیریت کاربران دارید. می‌تونید یک کلاس DAO به نام UserDAO ایجاد کنید که تمام متدهای مربوط به کار با کاربران (مثل addUser, getUser, updateUser و deleteUser) در اون قرار داشته باشه. حالا در کلاس‌های دیگه فقط به متدهای UserDAO فراخوانی می‌کنید و نیازی به نگرانی درباره جزئیات دیتابیس ندارید. از ORM هم داخل متدهای کلاس DAO مثل createUser و... استفاده می‌شه.

جمع‌بندی

حالا که با ORM و چگونگی عملکردش آشنا شدی، می‌دونی که چطور می‌تونه زندگی یه برنامه‌نویس رو راحت‌تر کنه. از کاهش کدنویسی‌های پیچیده SQL تا مدیریت ساده‌تر دیتابیس‌ها و قابلیت جابجایی بین انواع دیتابیس‌ها، ORM ابزار فوق‌العاده‌ای برای تسهیل کارهاست.

پس اگر می‌خوای توی پروژه‌هات کمتر با SQL سر و کله بزنی و کدت رو تمیزتر و قابل‌فهم‌تر کنی، ORM می‌تونه یه انتخاب عالی باشه. اما همیشه به یاد داشته باش که باید حواست به عملکرد و بهینه‌سازی هم باشه. حالا که می‌دونی ORM چطور کار می‌کنه، آماده‌ای که ازش توی پروژه بعدیت استفاده کنی؟ وقتشه که دست به کار بشی و از این ابزارهای جذاب بهره ببری!👌

۰ دیدگاه
ما همه سوالات و دیدگاه‌ها رو می‌خونیم و پاسخ میدیم

دوره الفبای برنامه نویسی با هدف انتخاب زبان برنامه نویسی مناسب برای شما و پاسخگویی به سوالات متداول در شروع یادگیری موقتا رایگان شد:

۲۰۰ هزار تومان رایگان
دریافت دوره الفبای برنامه نویسی